per
دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتی
فصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی
2251-8126
2676-4504
2016-09-22
7
3
1
18
10.22059/japr.2016.57786
57786
Research Paper
اثربخشی برنامه توانبخشی شنیداری والدمحور"نوایش" بر توانمندی ارتباطی کودکان خردسال منتظر کاشت حلزون شنوایی: تجربه ای از مداخله به هنگام بر روی کودکان ناشنوای زیر یک سال
The Efficacy of NAVAYESH Parent- based Aural Habilitation on Communication Abilities of Deaf Infants who are in Cochlear Implantation Waiting List: An Experience of Early Intervention on Infants with Deafness
با توجه به کاهش سن تشخیص ناشنوایی و کاشت حلزون شنوایی به کمتر از یک سالگی، تدوین برنامه توانبخشی خانواده محور با توجه به ویژگی های مخاطبین ایرانی برای این گروه سنی ضروری می باشد. بررسی اثربخشی برنامه توانبخشی شنیداری تدوین شده با عنوان "نوایش" بر مهارت های ارتباطی کودکان کاندید کاشت حلزون شنوایی هدف پژوهش حاضر بوده است. 32 مادر به همراه کودکان ناشنوای زیر یک سال خویش تحت پوشش یک برنامه توانبخشی شنیداری تازه طراحی شده قرار گرفتند. مهارت های ارتباطی، ادراک شنوایی و تولید گفتار به ترتیب با استفاده از مقیاس نیمرخ رشدی رفتار نمادین و ارتباط/سیاهه کودک نوزاد (CSBSDP)، آزمون طبقه بندی عملکرد شنیداری (CAP) و مقیاس درجه بندی وضوح گفتاری (SIR) مورد بررسی قرار گرفتند. تحلیل داده ها نشان داد که برنامه بر افزایش توانمندیهای ارتباطی، ادراک شنیداری و تولید گفتار کودکان ناشنوای شرکت کننده در مقایسه با گروه کنترل موثر بود. همچنین پیگیری نتایج پایداری اثربخشی این برنامه را نشان داد. با توجه به کاهش روزافزون سن تشخیص ناشنوایی، بهکارگیری این برنامه در توانبخشی شنیداری کودکان ناشنوا می تواند اثربخش باشد.
Since cochlear implants can now be provided for children before the age of 1 year, the development of a family-centered habilitation program is essential for this age group. The present study was done to investigate the effectiveness of NAVAYESH” auditory habilitation program on communication skills of cochlear implantation candidates. 32 mothers along with their 3-12 months deaf infants participated in a cochlear implant program. They received a new developed auditory habilitation program. The program was developed based on a need assessment from surveys of experts and parents of deaf children, and a review of common habilitation intervention programs. To investigate communication skills, auditory perception and speech production, Communication and Symbolic Behavior Scales Developmental Profile (CSBS DP), Categories of Auditory Performance (CAP) & Speech Intelligibility Rating Scale (SIR) were used respectively. Data indicated that Navayesh” auditory habilitation program improved communication, auditory perception, and speech production scores in deaf children participated in the study. Follow-up study also indicated the stability of this effectiveness in improvement dependent variables of the study. The use of this program is recommended in early habilitation centers for deaf children
https://japr.ut.ac.ir/article_57786_10c573604eb3d7d8cfcac75e33655821.pdf
برنامه نوایش
مهارت ارتباطی
ادراک شنیداری
تولید گفتار
Navayesh” program
Communication skills
Auditory Perception
Speech Production
per
دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتی
فصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی
2251-8126
2676-4504
2016-09-22
7
3
19
38
10.22059/japr.2016.58767
58767
Research Paper
عوامل موثر بر تعلل ورزی: کاربرد تحلیل خوشه ای
Efficacious Factors related to procrastination: A cluster analytic approach
تعلل ورزی پدیده ای است که با عوامل شناختی، هیجانی و انگیزشی زیادی ارتباط دارد، ولی هنوز تصویر روشن و واضحی در مورد این روابط وجود ندارد. هدف این مطالعه کاربرد اولیه عوامل مرتبط با تعلل ورزی بر اساس رویکرد شناختی، عاطفی و رفتاری الیس به منظور شناسایی زیر گروه هایی معتبر از تعلل ورزان از طریق تحلیل خوشه ای است. نمونه ای برابر با 900 نفر (447 زن و 453 مرد) از دانشجویان دانشگاه تهران به روش نمونهگیری چند مرحلهای انتخاب و به پرسشنامه تعللورزی سولومون و روثبلوم (1984) پاسخ دادند که از این تعداد 200 دانشجو که تعلل ورز بودند شناسایی، و به پرسشنامه یادگیری خودتنظیم گرین و میلر (2004)، پرسشنامه خودکارآمدی میدلتن و میگلی (1997)، مقیاس اندازه گیری باورهای ناامیدی هرینگتون (2005)، سیاهه باورهای غیرمنطقی کوپمنز و همکاران (1994) پاسخ دادند. دو خوشه شناسایی شد: خوشه اول با خودتنظیمی و خودکارآمدی متوسط و باورهای ناامیدی و نامعقول بالا (تعلل ورزان با باورهای نادرست) و خوشه دوم با خودتنظیمی و خودکارآمدی پایین و باورهای ناامیدی و غیرمنطقی پایین (تعلل ورزان با انگیزش پایین). براساس یافته ها می توان گفت که افراد تعلل ورز دارای نیمرخ انگیزشی متفاوت و باورهای مختلفی هستند و تحلیل خوشه ای می تواند منجر به شناسایی این نیمرخ ها شود.
Procrastination is a widespread phenomenon that has been associated with the most of cognitive, emotional, and motivational factors, about which a clear and integrated picture is still lacking, though. The aim of this study was to use primary established psychological procrastination-related factors in the base of Ellis cognitive emotional behavioral approach to examine whether reliable subgroups of procrastinators can be identified through cluster analysis. So 900 students from Tehran University (447 females and 453 males) were selected with Random multi-stage and then completed a measure of procrastination and 200 students who got high scores in procrastination on the scale of Solomon and Rothblum (1984) were selected and this sample responded to the scale of self-regulation by Green and Miller (2004), self-efficacy of Midelton and Midgley (1997), the scale of the frustration beliefs of Harrington (2005) and irrational beliefs of Koopmans et al. (1994). Two clusters were identified: The first cluster with middle scores of self-regulated and self-efficacy and high scores of irrational beliefs and frustration beliefs .The second cluster with low scores of self-regulated, self-efficacy, irrational beliefs and frustration beliefs. Based on the findings, it seems that students with high procrastination, have different motivational and belief profiles and cluster analysis can identify these profiles.
https://japr.ut.ac.ir/article_58767_15575bebe006003b067593a9ececd4b4.pdf
تحلیل خوشهای
تعللورزی
خودتنظیمی
خودکارآمدی
باورهای غیرمنطقی
باورهای ناامیدی
Cluster Analysis
Procrastination
Self-Regulation
Self-Efficacy
irrational beliefs
frustration belief
per
دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتی
فصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی
2251-8126
2676-4504
2016-09-22
7
3
39
54
10.22059/japr.2016.58768
58768
Research Paper
تأثیرپذیری سرمایه انسانی از سازوکارهای روانشناختی- رفتاری خودتوسعهای: خودنظمدهی، خودمدیریتی، خودرهبری و خودراهبری یادگیری
The influence of psychological-behavioral mechanisms of self-development
(Self-regulation, Self-management, Self-leadership and self-directed learning) on human capital.
خودتوسعهای، از جمله مفاهیم مهمی است که در مبانی عقیدتی دین مبین اسلام و یافتههای پژوهشی دهه اخیر پیرامون توسعه و تعالی انسان، مورد تأکید فراوان قرار گرفته است. از اینرو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیرپذیری سرمایه انسانی از سازوکارهای روانشناختی-رفتاری خودتوسعهای انجام شده است. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و روش تحلیل از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بوده است. جامعه پژوهش شامل کلیه کارکنان و اعضای هیئت علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران به تعداد 126 نفر بوده که با روش سرشماری، از 118 نفر آنان پرسشنامه معتبر جمعآوری شد. خودتوسعهای منابع انسانی توسط چهار پرسشنامه ابیلی و مزاری (1393)، شامل پرسشنامه خودنظمدهی (94/0=α)، خودمدیریتی (93/0=α)، خودرهبری (96/0=α) و خودراهبری یادگیری (95/0=α)، و سرمایههای انسانی آنان توسط پرسشنامه نادری (1390) با پایایی (95/0=α) مورد سنجش قرار گرفت. نتایج نشان داد خودتوسعهای منابع انسانی و سرمایههای انسانی آنان، بالاتر از حد متوسط بوده است. خودتوسعهای (80/0r=) با سرمایههای انسانی رابطه مثبت و معناداری (p<0/01) داشته و از میان ابعاد خودتوسعهای، خودرهبری، خودراهبری یادگیری و خودنظمدهی قابلیت پیشبینی سرمایههای انسانی را داشته است. مدلیابی معادلات ساختاری نیز حاکی از آن بود که خودتوسعهای بر دانش و مهارتهای شناختی (89/0=γ)، مهارتهای فراشناختی (91/0=γ) و شایستگیهای عاطفی-ارتباطی (97/0=γ) تأثیرگذار بوده است.
Self-development, one of the main concepts in the ideological foundations of Islam and research findings in recent decades and about development and human excellence on self-development have been strongly emphasized. Therefore this study has aimed to explain the influence of psychological-behavioral mechanisms of self-development on human capital. The research method was descriptive-correlational and data analysis method was SEM. The study`s population consisted of all the staff and faculty of Psychology and Educational Sciences of Tehran University who were126 people from whom and by census methods, 118 valid questionnaires were collected. Self-development of human resources by four questionnaire of Abili and Mazari (2014), including Self-regulation questionnaire (α =0/94), Self-management (α =0/93), Self-leadership (α =0/96), Self-directed learning (α =0/95), and human capital questionnaire of Naderi (2011) with the reliability (α=0/95) were used to collect data. Results showed that self-development and human capital of Personnel was higher than the average. Self-development (r=0/80) has a significant positive correlation (p <0/01) with the human capital and through the dimensions of self-development, self-leadership, self-directed learning and self-regulation has had the ability to predict HC. Structural equation modeling showed that self-development has an impact on knowledge and cognitive skills (γ=0/89), metacognitive skills (γ=0/91) and emotion and communication competencies (γ =0/97).
https://japr.ut.ac.ir/article_58768_0c1f3d8053d9ec24a3a9f12361d691b2.pdf
خودتوسعهای
خودمدیریتی
خودرهبری
خودراهبری یادگیری
سرمایههای انسانی
Self-development
Self-management
Self-leadership
Self-directed Learning
Human capital
per
دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتی
فصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی
2251-8126
2676-4504
2016-09-22
7
3
55
70
10.22059/japr.2016.61151
61151
Research Paper
بررسی ارتباط فرونشانی احساسات و علائم جسمانی و روانی با توجه به نقش خودشناسی انسجامی، بهوشیاری و شفقت خود، جامعه پسندی و خود مهارگری
Studying the Effect of Feeling Suppression and Psychological and Physical Symptoms According to Integrative Self- Knowledge, Mindfulness, Self- Compassion, Social Desirability and Self- Control
مطالعات غالباً بر رابطه منفی سرکوب با سلامت جسمانی و سازگاری روانی تأکید دارند. اما پژوهشهای جدیدتر ادعا میکنند که سرکوب و فرونشانی احساسات دو خصیصه جداگانه هستند که تأثیرات متفاوتی بر سلامت جسمانی و روانی دارند و با سازههای متفاوت شخصیت همراه میشوند. پژوهش حاضر با تکیهبر این یافتهها، ارتباط انواع فرونشانی احساسات را با سلامت روانی و جسمانی با توجه به نقش فرآیندهای خود نظم بخشی بررسی میکند. تعداد 220 دانشجو (مرد:95 و زن: 125) پرسشنامه انواع فرونشانی احساسات کیم و همکاران (2002)، خودشناسی انسجامی قربانی و همکاران (2008)، بهوشیاری براون و رایان (2003)، شفقت خود ریس و همکاران (2011)، خودمهارگری تاگنی و همکاران (2004)، جامعه پسندی بالارد (1992)، سرزندگی رایان و فردریک (1997)، سلامت عمومی گلدبرگ (1997) و چکلیست علائم جسمانی بارتون (1995) را تکمیل کردند. نتایج نشان داد فرونشانی اجباری احساسات با فرآیندهای خود نظمبخشی (خودشناسی انسجامی، شفقت خود، خودمهارگری و بهوشیاری) ارتباط منفی دارد و علائم منفی جسمانی و روانی را پیشبینی میکند، در حالی که فرونشانی خودمختار احساسات ارتباطی مثبت با خودشناسی انسجامی و خود مهارگری داشت. همچنین جامعه پسندی با تمامی فرآیندهای خود نظمبخشی ارتباط مثبت داشت و از طریق فرآیندهای خود نظمبخشی سلامت را پیشبینی میکرد. نتایج پژوهش بهطورکلی نشان داد که فرونشانی احساسات فرآیند ناسازگاری نیست و اگر با فرآیندهای خود نظم بخشی همراه شود، میتواند مفید و سازنده باشد. مبانی نظری این یافتهها تحلیل و بررسی شده است.
Current literature demonstrates a negative relationship between repression, physical heath, and psychological adjustment. In contrast, several recent studies indicated that repression and suppression of emotion might separate traits that had different relationships with adjustment and health, especially when combined with different personality traits. Based on this idea, the current study investigated the relationship between emotion suppression, physical health, and adjustment according to the role of self-regulation processes. A sample of 220 students (125 females and 95 males) from University of Tehran completed Suppression /Self-Regulation of Withholding Negative Emotions (Kim et al, 2002), Integrative Self-Knowledge (Ghorbani et al, 2008), Mindful Attention Awareness Scale (Brown and Ryan, 2003), Self-Compassion (Raes et al, 2011), Self-Control (Tagney et al, 2004), Social desirability (Balard, 1992), Subjective Vitality (Ryan and frederick, 1997), General Health Questionnaire (Goldberg et al, 1997), and Symptom Checklist (Bartone, 1995). The results showed that controlled suppression of emotion negatively related to self-regulation processes and predicted negative physical and mental symptoms, while autonomous suppression of emotion had a positive relationship with integrative self-knowledge and self-control. Furthermore, social desirability had a positive relationship with self-regulation processes and predicted health through self-regulation processes. Based on this results, it could be concluded that suppression of emotion is not entirely a maladaptive trait and it may work in certain contexts. Theoretical implications are discussed.
https://japr.ut.ac.ir/article_61151_86f2267daa4b8141f538860aac75429a.pdf
فرونشانی احساسات
فرآیندهای خود نظم بخشی
جامعه پسندی
علائم جسمانی و روانی
Emotion Suppression
Self-Regulation Processes
Social Desirability
Physical and Mental Symptoms
per
دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتی
فصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی
2251-8126
2676-4504
2016-09-22
7
3
71
101
10.22059/japr.2016.58926
58926
Research Paper
طراحی و ساخت آزمون جامع سنجش تواناییهای شناختی و روانی حرکتی کودکان
Designing and developing a Comprehensive Scale of Cognitive and
Psychomotor Abilities for Children
هدف از پژوهش حاضر، تدوین یک بسته جامع سنجش تواناییهای شناختی و روانی حرکتی معتبر و روا برای کودکان بر اساس الگوی نظریهای کتل هورن و کارول بوده است. به اینمنظور نمونهای به حجم 661 نفر در 6 گروه سنی 5/6 تا 5/12 ساله به روش تصادفی طبقهای انتخاب شدند. مطالعه حاضر با کاربرد روش «سنجش بینآزمونی» و در چهار گام انجام شده است؛ 1) انتخاب مقیاس محوری، 2) انتخاب مقیاسهای تکمیلی، 3) مطالعه تجربی مقدماتی و 4) اجرای مطالعه اصلی و بررسی روائی و اعتبار مقیاس نهایی. ضرایب همبستگی بازآزمایی مقیاس ها بین 76/0 (توانایی لامسهای) و 98/0 (توانایی استدلال سیّال) بوده است که بیانگر اعتبار مناسب مقیاسها است. ضریب توافق متخصصین به منظور روائی محتوایی بین 6/0 تا 1/0 بوده است. به منظور بررسی روائی سازه به روش تمایز سنی، نتایج تحلیل واریانس چندگانه نیز نشان داده است که گروههای سنی مختلف در همه تواناییها با هم تفاوت معنادار داشتهاند. همچنین نتایج تحلیل عاملی، یک ساختار سه عاملی شامل تواناییهای شناختی، روانی حرکتی و سرعت را مورد تایید قرار داده است. از این رو، می توان نتیجه گرفت آزمون نهایی از اعتبار و روائی مناسب برای سنجش تواناییهای شناختی و روانی حرکتی کودکان (13 توانایی) برخوردار است.
The aim of this study has been developing a comprehensive, reliable, and valid package for the assessment of cognitive and psychomotor abilities of children. To this end, 661 children were selected using stratified random sampling. They were then divided to six age groups, ranging from 6.5 to 12.5 years old .This study was conducted using the Cross Battery Assessment method in four steps: a) the selection of an axial scale, b) the selection of supplementary scales, c) the conduction of preliminary experimental study, and d) the conduction of the main study and the assessment of the validity and reliability of the final scale. According to the retest results, the correlation coefficients of the scales ranged between 0.76 (for tactile ability) and 0.98 (for fluid reasoning), indicating the appropriate validity of them. The coefficient of agreement between experts for the content validity of the scales was somewhere between 0.1 and 0.6. To measure the construct validity through the age discrimination method, multivariate analysis of variance showed significant differences between different age groups in all abilities. In addition, the factor analysis confirmed this three-factor structure, consisting of cognitive and psychomotor abilities, speed, and efficiency.
https://japr.ut.ac.ir/article_58926_dd989fed30e86098fc5f08e1b0bb8b76.pdf
سنجش توانایی های شناختی و روانی حرکتی
الگوی کتل – هورن – کارول
استدلال سیال
حافظه کوتاه مدت
اندوزش و بازیابی با تاخیر
پردازش دیداری
پردازش شنیداری
دانش ادراکی
دانش کمّی
خواندن و نوشتن
توانایی های روانی حرکتی
توانایی های لامسه ای
سرعت روانی حرکتی
سرعت واکنش و تصمیم گیری
assessment of cognitive and psychomotor abilities
Cattell Horn Caroll model
fluid reasoning
short term memory
long term memory
visual processing
auditory processing
comprehensive knowledge
reading
psychomotor abilities
tactile ability
psychomotor speed
reaction speed
per
دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتی
فصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی
2251-8126
2676-4504
2016-09-22
7
3
103
113
10.22059/japr.2016.60969
60969
Research Paper
رابطه بین مولفه های بخشایش گری با رضایت زناشویی در مادران دارای کودکان نارسایی های رشدی و هوشی
The Relationship between the components of Forgiveness with Marital Satisfaction in Mothers of Children with Intellectual and Developmental Disabilities
هدف پژوهش حاضر بررسی توان پیشبینی بخشایشگری از میزان رضایت زناشویی مادران کودکان نارساییهای رشدی و هوشی بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بوده و در این راستا 88 نفر از مادران کودکان نارساییهای رشدی و هوشی از طریق نمونهگیری در دسترس انتخاب و پرسشنامههای رضامندی زوجیت افروز و سیاهه بخشایشگری غباری و همکاران (1382) برای پاسخدهی به آنان داده شد. تحلیل دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین رضایت زناشویی و در هر سه بعد بخشایشگری (شناختی، عاطفی و رفتاری) همبستگی معناداری وجود دارد، بهطوری که مادرانی که میزان بخشایشگری آنان در سطح بالا بود، از میزان رضایت زناشویی بیشتری برخوردار بودند. تحلیل دادهها همچنین نشان داد که در حدود 53 درصد واریانس رضایت زناشویی توسط ابعاد سهگانۀ بخشایشگری تبیین شد و هر سه بعد آن وارد معادله پیشبینی رضایت زناشویی از روی بخشایشگری شدند. داشتن ویژگیهای بخشایشگری بهواسطه رهایی از رنجهای بینفردی در رضایت زناشویی موثر است و آموزش مهارتهای بخشایشگری برای مادران این گروه از کودکان و نیز دیگر افراد توصیه میشود.
The aim of the current study was to predict marital satisfaction from the magnitude of their forgiveness. The research design was correlational study and the same vein, To fulfill the stated goal 88 mothers of children with intellectual and developmental disabilities by means of accessible sampling procedure, and Afrooz marital satisfaction (2011) as well as Enright forgiveness inventory standardized by Ghobari Bonab et al (2003) were given the questionnaires. Analysis of data using Person’s correlation revealed that among marital satisfaction and all three dimensions of forgiveness a positive relation was found. In other words individual mothers who were higher in forgiveness were more satisfied in their marital lives. Multivariate regression also revealed that 53 % of variations in marital satisfaction can be accounted by dimensions of their forgiveness. The forgiveness characteristics were influential in marital satisfaction and recommended to mothers of children with intellectual and developmental disabilities and other groups with Special Educational Needs.
https://japr.ut.ac.ir/article_60969_a50c15c0e3e8e8ea24d2eedb90883821.pdf
رضایت زناشویی
مولفه های بخشایش گری
مادران کودکان نارسایی های رشدی و هوشی
: Marital satisfaction
Dimensions of forgiveness
Mothers of children with intellectual and developmental disabilities
per
دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتی
فصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی
2251-8126
2676-4504
2016-09-22
7
3
115
125
10.22059/japr.2016.60970
60970
Research Paper
ساخت و اعتباریابی «مقیاس ملی سیمای زندگی دانشجویان»: مطالعه مقدماتی
Construction and Validation of “National Scale of Students Life Profile”: A Preliminary Study
زندگى دانشجویى دورهای بسیار متفاوت است. آغاز زندگى دانشجویى معمولا با فشار روانى زیادى همراه است، مواردى از قبیل دورى از خانواده و زندگی کردن به شکل مستقل، یافتن کار نیمه وقت و دست و پنجه نرم کردن با مشکلات گوناگون روحى. پژوهش حاضر با هدف ساخت و اعتباریابی مقیاس ملی سیمای زندگی دانشجویان صورت گرفته است. به منظور ساخت مقیاس ملی سیمای زندگی دانشجویان، برخی از ابزارهای مهم بینالمللی و پرسشنامههای متعدد داخلی بررسی و مقیاس پیشمقدماتی با تعداد 95 سوال در جمعیت 70 نفری از دانشجویان اجرا شد. پس از بررسی اولیه دادهها و رفع خطاها، تحلیل عامل اکتشافی با رهنمود تئوری پشتوانه آن بر روی تعداد 1200 نفر از دانشجویان اجرا شد. پرسشنامه تهیه شده بر اساس مدل نظری شامل 7 بخش اصلی بود. نتایج تحلیل عاملی برای بخشهای 2 تا 5 (نگرش، رضایتمندی و نگرانیها، هیجانات و احساسها و رفتارهای پرخطر) اجرا شده که در هر یک از بخشهای مذکور به ترتیب 3، 2، 2 و 5 عامل استخراج شدند که با مدل نظری مطابقت داشت. در مجموع میتوان اظهار نمود، نسخه اولیه مقیاس ملی سیمای زندگی دانشجویان از ویژگیهای روانسنجی مناسبی برخوردار بوده و قابلیت استفاده در پژوهشهای مرتبط با دانشجویان و جوانان را داراست.
Student life is a very different and highlychallenged course. Specially, the beginning of student life is often associatedwith enormous psychological pressure, such as isolation from family and livingindependently, finding part-time jobs and dealing with various mental problems.This study has aimed to construct and validate a national student life scalefor drawing students' lives’ profile. In order to build the national Portraitof student life scale profile some international and national scales and questionnairewere examined and the scale with 95 questions was conducted on the populationof 70 students. After screening the data and fixing errors,an exploratoryfactor analysis was conducted on a sample of 1,200 students,based on the theoretical models. The prepared questionnaire consists of sevenmain parts based on theory. Factor analysis was conducted for sectionsattitudes, satisfaction and concerns, emotions and high risk behaviors, and ineach of the aforementioned sections respectively 3, 2, 2 and 5 factors wereextracted which were congruent with the theoretical model. Totally it can besaid that an early version of the national student life scale profile has hadgood psychometric properties and can be used in researches related to thestudents and young people
https://japr.ut.ac.ir/article_60970_520a0bbc54bfbaacdae6a98333b5cf28.pdf
مقیاس ملی سیمای زندگی دانشجویی
سبک زندگی
سلامت روان
اعتیاد
خودکشی
تحلیل عاملی اکتشافی
زندگی دانشجویی
National Scale of Students Life Profile
life style
Mental Health
Addiction
Suicide
Exploratory Factor Analysis
Student Life
per
دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتی
فصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی
2251-8126
2676-4504
2016-09-22
7
3
127
145
10.22059/japr.2016.60971
60971
Research Paper
اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم از روی جمجمه در تغییر عملکرد قشر مغز در افراد مبتلا به چاقی
The effectiveness of transcranial Direct Current Stimulation on the brain function of obese individuals
چاقی یک بیماری مزمن و چند عاملی است. مکانیزمهای عصب شناختی و رفتاری متعددی در خوردن بیش از اندازه غذا یا خوردن بیش از حد نیاز وجود دارد که ممکن است منجر به چاقی شود. افراد چاق از سوگیری توجه نسبت به سرنخ های مرتبط با غذا رنج میبرند. روش های مختلفی برای تعدیل سوگیری توجه وجود دارد، مثل تحریک الکتریکی مستقیم از روی جمجمه. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی روش tDCS بر عملکرد مغز افراد چاق بود. 19 نفر از افراد چاق و دارای اضافه وزن داوطلب مراجعهکننده به کلینیک آتیه بر اساس شاخصهای BMI و سن به دو گروه آزمایشی (tDCS) و کنترل (Sham tDCS) تقسیم شدند. ابتدا از نظر متغیرهای دموگرافیک شامل سن، قد و وزن، سابقه چاقی و سایر اختلالات جسمی و روانشناختی مورد بررسی قرار گرفته و امواج مغزی آنها در حالیکه یک تکلیف شناختی را انجام میدادند، جهت بررسی مولفههای ERP ثبت شد. سپس به مدت 10 جلسه طی 2 هفته در معرض روشهای مداخله قرار گرفتند. نتایج نشان داد که روش tDCS باعث ایجاد تغییر معنادار در عملکرد مغز میشود که این تغییر از طریق کاهش دامنه مولفههای P200 و P300 و افزایش دامنه مولفه N200 رخ داد. از آنجا که این مولفهها با عملکرد شناختی در ارتباط هستند، میتوان نتیجه گرفت که عملکرد مغز افراد چاق در هنگام مواجهه با سرنخهای غذا در اثر tDCS تغییر یافته است.
Obesity is a chronic, multifactorial disease. There are a number of neurocognitive and behavioral mechanisms that contribute to overeating, or eating past nutritional needs, which can lead to obesity. Dysregulated dopamine-based reward circuitry has been implicated in overeating and obesity. We have different methods to modify brain function. One of these methods is transcranial Direct Current Stimulation (tDCS). In this research we want to assess the effect of tDCS on brain function in obese people. 19 overweight and obese individuals were assigned to experimental (tDCS) and control (Sham tDCS) groups based on their ages and BMI. All participants completed a cognitive task (Flanker test) while their EEG were recorded before and after the treatment. They received 10 treatment session in 2 weeks. The results of Covariance Analysis showed that tDCS can significantly decrease the amplitude of P200 and P300 component and increase the amplitude of N200 component in obese individuals. The results showed that applying tDCS can change brain function in the brain of obese people.
https://japr.ut.ac.ir/article_60971_eb74e4d558d04c6b9d21f7a563166364.pdf
چاقی
تحریک مستقیم از روی جمجمه (tDCS)
پتانسیل وابسته به رویداد (ERP)
Obesity
transcranial direct current stimulation (tDCS)
Event Related Potentials (ERPs)
per
دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتی
فصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی
2251-8126
2676-4504
2016-09-22
7
3
147
163
10.22059/japr.2016.60972
60972
Research Paper
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان شناختی و رفتاری بر تعدیل طرحوارههای ناسازگار اولیه در بیماران بیاشتهایی عصبی با توجه به پیوند والدین
Comparing the effectiveness of schema therapy and CBT on improving early maladaptive schemas in patients with anorexia nervosa considering the parental bonding
هدف مطالعه حاضر مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و درمان شناختی و رفتاری بر تعدیل طرحوارههای ناسازگار اولیه در بیماران بیاشتهایی عصبی با توجه به پیوند والدینی بوده است. روش مطالعه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون، پیگیری با گروه کنترل میباشد. جامعه آماری شامل بیماران دارای اختلال خوردن مراجعه کننده به مراکز روانپزشکی، رواندرمانی بالینی و مراکز درمانی چاقی و لاغری شهر تهران در رده سنی 16 تا 23 سال میباشد. روش نمونهگیری به صورت هدفمند بوده است. در غربالگری صورت گرفته 21 بیمار بیاشتهایی عصبی تشخیص داده شد. در نهایت بیماران در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل همتاسازی شدهاند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه، مصاحبه تشخیصی بر اساس ملاک های تشخیص اختلال خوردن و تشخیص روانپزشک بوده است و از دو پرسشنامه: 1- پیوند والدینی، 2- طرحوارههای ناسازگار یانگ استفاده شد. بیماران در حوزه بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل بیشترین آسیب و سایر حوزهها آسیب کمتری داشتند. در همه حوزهها طرحواره درمانی در بیماران دارای پیوند بیش حمایتگر اثربخشی بالاتر داشته است. اما درمان شناختی و رفتاری فقط در حوزه بریدگی و طرد و خودگردانی اثربخش بوده است و عود برگشت بیماری در این درمان بالا بود. یافتههای بدست آمده در سبب شناسی اختلال بیاشتهایی عصبی مبتنی بر دیدگاه سیستمی و روابط شیء حمایت میکند و راه را برای پژوهش بیشتر در این زمینه فراهم مینماید.
The present study was aimed at comparing the effectiveness of schema therapy and CBT on eating disorder symptoms in patients with anorexia nervosa considering the parental bonding. The study had an experimental method with pretest-posttest design and follow-up with the control group. The study population included all patients aged 16 to 23 years with eating disorders who had referred to psychiatry, psychotherapy, and clinical treatment centers of obesity and weight loss in Tehran. Purposive sampling was used in this study. Since this study was concerned with patients that had a poor parental bonding, 21 patients were diagnosed to have anorexia nervosa by performing psychological screening. Finally, the selected patients were matched in two experimental groups and one control group. Data were collected through questionnaires and diagnostic interviews based on diagnostic criteria for eating disorders and psychiatric diagnosis. Three questionnaires were used in the study including: 1. Parental Bonding Questionnaire 2. Eating Disorder Inventory (EDI) 3. Young Schema Questionnaire. Only schema therapy was effective in reducing symptoms of eating disorders. Also, treatment had a higher efficacy on being more supported than less cared. The findings of this study can be an approval of therapists having a systematic view to the etiology of this disorder.
https://japr.ut.ac.ir/article_60972_f48dca4b8a8e898f68b09cbd6ee6a04c.pdf
طرحواره درمان
درمان شناختی و رفتاری
بیاشتهایی عصبی
پیوند والدینی
schema therapy
cognitive and behavioral therapy
Anorexia nervosa
parental bonding
per
دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتی
فصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی
2251-8126
2676-4504
2016-09-22
7
3
165
182
10.22059/japr.2016.61026
61026
Research Paper
بررسی مقایسهای اثربخشی بازی های ویدیویی سه بعدی و دو بعدی بر سبک های حل مسئله دانشجویان
Comparative study of effectteveness of three-dimensional and two-dimensional video games on students` problem solving styles
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر بازیهای ویدیویی سه بعدی و دو بعدی بر سبکهای حل مسئله دانشجویان به اجرا در آمده است. جامعه آماری آن را کلیه دانشجویان دانشگاه خلیج فارس بوشهر که در سال تحصیلی 95-94 مشغول به تحصیل بودند، تشکیل میدهند و پس از اطلاعرسانی از طریق فراخوان، تعداد 45 نفر بهصورت داوطلبانه انتخاب شدند. ابتدا در مورد همهی 45 نفر آزمون هوش و پرسشنامه تجربه قبلی بازیهای ویدیویی اجرا شد. پس از همسانسازی بر اساس نمره هوش و تجربه انجام بازیهای ویدیویی، آزمودنیها بر اساس همتاسازی تصادفی به سه گروه 15 نفره تقسیم شدند. دو گروه آزمایش به مدت 4 هفته در معرض بازی ویدیویی (گروه آزمایش 1 در معرض بازی سه بعدی و گروه آزمایش 2 در معرض بازی دو بعدی) قرار گرفتند و در مورد گروه کنترل هیچ بازیای اجرا نشد. آزمون سبکهای حل مسئله کسیدی و لانگ ابزار اندازهگیری پژوهش حاضر بود. نتایج نشان داد، گروههای آزمایشی بهطور معنیداری در نمرات سبکهای حل مسئله و در مؤلفههای درماندگی و خلاقیت بهطور معنیداری با گروه کنترل تفاوت داشتند. بر اساس یافتههای این پژوهش از بازیهای ویدیویی میتوان بهعنوان ابزاری برای آموزش مهارتهای حل مسئله استفاده کرد.
This study has aimed to investigate the effect of three-dimensional and two-dimensional video games on problem-solving styles of students. Statistic society in this study consisted of Persian Gulf University students in 2016-2017 academic year. And after notification by the proclamation, 45 students were selected voluntarily. At first all 45 students, completed intelligence test and past the experience of video game questionnaire, after matching and based on the intelligence scores and video games experience, subjects were divided into three groups by random matching. Two experimental groups were treated for 4 weeks by playing video games (Experimental group 1 by three-dimensional game and Experimental group 2 by two-dimensional game) and in the control group nobody ran games. Cassidy & Long problem solving style is used as measuring tools. The results showed that the experimental group 1 and group 2 had significantly higher scores on problem solving styles and component of helplessness and creativity, compare to the control group. Based on this study`s findings, video games can be used as a tool for teaching problem-solving skills
https://japr.ut.ac.ir/article_61026_0c15488ef07bbb4baa3bb04a833ace71.pdf
بازی ویدیویی سه بعدی
بازی دو بعدی
حل مسئله
دانشجو
Three-dimensional video games
Two-dimensional
Problem solving style
Student
per
دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتی
فصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی
2251-8126
2676-4504
2016-09-22
7
3
183
197
10.22059/japr.2016.63465
63465
Research Paper
امکان سنجی اجرای رویکرد نظریه یادگیری سازنده گرایی در فعالیت های یاددهی _ یادگیری دانش آموزان از دیدگاه دبیران
The feasibility of implementing the approach of constructivism learning theory in the Teaching-learning students` activities from the perspective of teachers
هدف پژوهش حاضر بررسی امکان اجرای مولفه های سازنده گرایی با توجه به دیدگاه گروه بسیار مهم و مرتبط با موضوع یعنی معلمان می باشد. روش تحقیق از حیث اجرا توصیفی از نوع پیمایشی است. ابزار اندازه گیری پرسشنامه تایلر (1997)، می باشد که مشتمل بر 23 سوال است. روایی محتوایی پرسشنامه توسط اساتید راهنما و مشاور تایید گردیده و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ برابر 0.91 میباشد. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان بهارستان به تعداد 164 معلم مرد و 177 معلم زن که در سال تحصیلی 95-94 مشغول تدریس بوده اند، میباشد. به دلیل جلوگیری از افت آزمودنی از روش سرشماری استفاده شد. پرسشنامه مذکور بر روی هر یک از نمونه ها اجرا شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی )میانگین، فراوانی داده ها( و در بخش استنباطی از آزمون خیدو با استفاده از نرم افزار spss22 استفاده شد. نتایج بدست آمده از خیدو نشان داد که میزان امکان اجرای رویکرد سازنده گرایی از دیدگاه دبیران کمی از حد متوسط بالاتر است و نیز تفاوتی بین نظرات معلمان زن و مرد وجود ندارد.
https://japr.ut.ac.ir/article_63465_1b09ebd140fdaa7184447758b5ddec7e.pdf
امکان سنجی
نظریه یادگیری
سازنده گرایی
یادگیری
Feasibility
learning theory
Constructivism
per
دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتی
فصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی
2251-8126
2676-4504
2016-09-22
7
3
199
212
10.22059/japr.2016.63466
63466
Research Paper
بررسی رابطه نگرش نسبت به پدر و تعهد به خانواده با اهمال کاری تحصیلی در فرزندان جانبازان
The Relationship of Attitude toward Father and Family Obligation with Academic Procrastination in Warfare Victims’ Children
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه نگرش نسبت به پدر و تعهد به خانواده با اهمالکاری تحصیلی در فرزندان جانبازان صورت گرفت. این پژوهش یک مطالعه همبستگی بود و جامعه آن را کلیه فرزندان جانبازان شهرستانهای یزد و اردکان تشکیل می دادند. با توجه به محدودیتهای دسترسی به جامعه، 144 نفر به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های ادراک والدین گرول نیک (1991)، تعهد به خانواده فولیگنی و همکاران (1999) و اهمالکاری تحصیلی سواری (1390) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که هر دو متغیر نگرش به پدر و تعهد به خانواده و ابعاد آن با اهمالکاری تحصیلی فرزندان جانبازان همبستگی معنیدار منفی دارند (01/0>p). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که این دو متغیر در مجموع قادر به پیشبینی 4/17 درصد از واریانس اهمالکاری تحصیلی هستند (05/0>p). با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت که نگرش نسبت به پدر و تعهد به خانواده نقش معنیداری در پیشبینی اهمالکاری تحصیلی فرزندان جانبازان دارند و احتمالاً ممکن است بهبود آنها، خصوصاً نگرش به پدر، با کاهش اهمالکاری تحصیلی در دانش آموزان فرزند جانباز همراه باشد.
The present study aimed to investigate the relationship of attitude toward father and family obligation with academic procrastination in children of warfare victims. This study was a correlational research and The population were students of Ardakan and Yazd city who were warfare victims’ children. Regarding sampling limitations, 144 students were selected by available sampling and answered to perceptions of parents scale (Grolnick & et al, 1991), family obligation scale (Fuligni & et al. 1999), academic procrastination (Savari, 2011). The data were analyzed by correlational and regression analysis. The results show that attitude toward father and family obligation have a significantly negative correlation with academic procrastination (p < .01). Regression analysis shows that these variables can predict 19.9 percent of variance of academic procrastination (p < .05). Based on these findings it can be concluded that attitude toward father and family obligation can predict significantly academic procrastination of children of warfare victims and probably improving them, especially improving attitude toward father can decrease academic procrastination in children of warfare victims.
https://japr.ut.ac.ir/article_63466_ce96d7758709174792cc4e07d98e9a3f.pdf
نگرش نسبت به پدر
تعهد به خانواده
اهمال کاری تحصیلی
فرزندان جانبازان
Attitude toward Father
Family Obligation
Academic Procrastination
Warfare Victims’ Children
per
دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتی
فصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی
2251-8126
2676-4504
2016-09-22
7
3
213
222
10.22059/japr.2016.63467
63467
Research Paper
اثربخشی آموزش آرام سازی با بیوفیدبک در کاهش اضطراب امتحان دانشجویان
Effectiveness of relaxation aided Biofeedback in reducing test anxiety in students
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش آرامسازی به کمک بیوفیدبک بر اضطراب امتحان دانشجویان دانشگاه سمنان بود. در این مطالعه با بهره گیری از یک طرح آزمایشی تصادفی کنترل شده نمونهای به تعداد 30 نفر انتخاب شدند و طرح پیشآزمون – پسآزمون و گروه کنترل انجام شد. ابتدا آزمودنیهای دو گروه پرسشنامه اضطراب امتحان اسپیلبرگر را تکمیل کردند. سپس آزمودنیهای گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش آرامسازی با بیوفیدبک قرار گرفتند، ولی گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. در پایان آزمودنیهای هر دو گروه مورد پسآزمون تست اضطراب قرار گرفتند. دادهها با استفاده از شاخصهای آماری نظیر میانگین، انحراف معیار و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میانگین نمرات اضطراب امتحان گروه مداخله نسبت به گروه کنترل در پسآزمون) ۰1/0p=) به طور معناداری کاهش یافته بود. نتایج حاکی از کارایی آرامسازی توسط بیوفیدبک در کاهش اضطراب امتحان دانشجویان و بهبود عملکرد آنها بود.
The aim of this study was to examine the effectiveness of biofeedback-aided relaxation training on test anxiety among students. In a randomized controlled trial design, 30 subjects were selected and pretest -posttest scheme were administered. Firstly, subjects of two groups completed the Spielberger’s anxiety test Questionnaire. Experimental group received Biofeedback aided relaxation training for 10 sessions, while no intervention made on the control group. At the end subjects in both groups were filled anxiety test for the posttest. The dataset analyzed using GLM: ANCOVA statistical analysis. After the BFART intervention, a significant decreased mean scores observed on level of anxiety in the experimental group compared to the control group (p < 0.001). The results confirmed efficiency of the biofeedback aided relaxation training in reducing test anxiety and increasing academic performance in students.
https://japr.ut.ac.ir/article_63467_9007ecf9628f85b193a94a300f295882.pdf
اضطراب امتحان
آرامسازی
بیوفیدبک
دانشجویان
Test Anxiety
relaxation
biofeedback and students
per
دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتی
فصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی
2251-8126
2676-4504
2016-09-22
7
3
223
234
10.22059/japr.2016.63971
63971
Research Paper
اثربخشی بازی درمان گری با رویکرد کودکمحور بر مشکلات رفتاری درونی سازی شده کودکان
Effectiveness of child-centered play therapy on internalizing problems in children
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازیدرمانی با رویکرد کودکمحور بر مشکلات درونیسازی شده کودکان پیش دبستانی است. برای این منظور، 30 کودک با مشکلات رفتاری طی مصاحبه با والدین شناسایی شده و با استفاده از سیاهه رفتاری کودک (CBCL، 2007) مورد ارزیابی قرار گرفتند. از میان این دانش آموزان، 10 نفر نمره بالاتر از نمره برش را کسب کردند و در نهایت از این تعداد 5 نفر بهصورت تصادفی در گروه آزمایشی و 5 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایشی تحت 16 جلسه بازیدرمانی کودکمحور قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بازیدرمانی با رویکرد کودکمحور منجر به کاهش مشکلات رفتاری درونیسازی شده کودکان میگردد.
The purpose of this research is determination ofthe effectiveness of child-centeredplay therapy on internalizing problems in children. For this purpose, 30 students whohad behavioral problems were identified by interviewing with Parent and wereevaluated by using the Child Behavior Checklist (CBCL). Among them, 10 studentsgain score above of cutoff point. Finally, 5 students accidentally were been inexperimental group and 5 students in control group. The experimental groupreceived 16 sessions of child-centered play therapy and the control groupreceived no intervention. The results ofcovariance analysis showed that child-centered play therapy reducesinternalizing problems in children
https://japr.ut.ac.ir/article_63971_3852bc017d617e60db7d973bddc57180.pdf
بازیدرمانی
رویکرد کودکمحور
مشکلات رفتاری درونیسازی شده
play therapy
Child-centered approach
internalizing problems
per
دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتی
فصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی
2251-8126
2676-4504
2016-09-22
7
3
235
254
10.22059/japr.2016.63972
63972
Research Paper
تحلیل پدیدارشناسانه عوامل موثر در افت انگیزه تحصیلی در دانشآموزان مدارس متوسطه
Phenomenological analysis of the factors of decline in motivation to study at secondary school students
همه پیشرفتهای شگفتانگیز انسان، زاییده یادگیری است و یادگیری بهنحو چشمگیری از انگیزه تحصیلی، اثر میپذیرد؛ بهرغم اهمیت شگرف انگیزه تحصیلی در یادگیری دانشآموزان و همچنین شواهد گستردهای مبنی بر بروز افت شدید در انگیزه تحصیلی دانشآموزان، پژوهشهایی ژرفانگر که بتواند ماهیت و عوامل موثر در تشدید این پدیده را بازنمایی کند، بهندرت انجام شدهاست. در این پژوهش سعی شد تا با استفاده از رویکرد تفسیرگرایانه، ضمن بازنمایی آسیبهای موجود، عوامل احتمالی کاهش انگیزه تحصیلی و راههای بهبود آن بررسیشود. تلاش گردید تا ضمن واکاوی در ادراک دانشآموزان و تجربهزیستهشان، نشان دادهشود که آنها چه درکی از پدیده افت انگیزه تحصیلی دارند، آن را چطور درک و ارزیابی میکنند. دادههای روایتی با استفاده از فن مصاحبه نیمهساختارمند با 38 نفر از دانشآموزان (دختر و پسر) گردآوری و بر اساس راهبرد هفتمرحلهای کُلایزی تحلیل شد؛ تحلیل عمیق روایتهای دانشآموزان، به شناسایی و دستهبندی 5 مضمون اصلی و 13 زیر مضمون منتجگردید. نتایج نشان میدهد انگیزه تحصیلی دانشآموزان دبیرستانی تحتتأثیر عوامل مختلفی از جمله عوامل فردی، خانوادگی، آموزشگاهی، فناوریهای نوین ارتباطی و عوامل اجتماعی قرار میگیرد. در این مقاله، هر یک از عوامل شناساییشده به همراه روایتهای دانشآموزان، مورد بحث قرار گرفته شده است.
https://japr.ut.ac.ir/article_63972_13e30b6876ee2ff368f2f0b54f33c8d7.pdf
انگیزه تحصیلی
دانش آموزان متوسطه
عوامل فردی
عوامل آموزشگاهی
عوامل خانوادگی
educational motivation
high school students
Individual Factors
scholastic factors
familial factors