دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812613220220823The Efficacy of Acceptance and Commitment Therapy on Cognitive Emotion Regulation and Social Self-Efficacy in Adolescents with Epilepsyاثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم شناختی هیجان و خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان مبتلا به صرع1168846010.22059/japr.2022.325989.643882FAفاطمهرهبر کرباسدهیدانشجوی دکتری روانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران0000-0001-7160-9567عباسعلیحسینخانزادهدانشیار گروه روانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران0000-0003-4060-0011ایرجشاکری نیادانشیار گروه روانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران0000-0001-9015-879XJournal Article20210622The aim of the present study was to determine the effectiveness of acceptance and commitment therapy (ACT) on cognitive emotion regulation and social self-efficacy in adolescents with epilepsy. This applied research was a quasi-experimental with pretest/posttest design and a control group. The study population consists of 8,000 children and adolescents with epilepsy in Guilan Province, and the research sample consisted of 30 boys with epilepsy aged between 15 and 18 years who were referred to Rasht medical centers in 2021, selected by purposive and available methods considering entry and baseline conditions, and randomly divided into two experimental and control groups (15 subjects in each group). The Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ-P) and the Social Self-Efficacy Scale (SSES) were used for data collection before and after treatment. The 8 sessions of ACT were conducted for the experimental group. Data were analyzed using SPSS24 software and analysis of covariance. The results of the analysis of covariance showed that ACT improved cognitive emotion regulation and social self-efficacy in adolescents with epilepsy (P<0.001). Based on the results of this study, it can be said that the acceptance and engagement-based intervention can be used as one of the treatment strategies to improve the mental health indicators of people with epilepsy.پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم شناختی هیجان و خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان مبتلا به صرع بود. این پژوهش کاربردی و از نوع شبهتجربی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه بود. جامعۀ مورد مطالعه را همۀ نوجوانان پسر مبتلا به صرع 18-15 سال مراجعهکننده به مراکز درمانی شهرستان رشت در سال 1400-1399 تشکیل دادند که از میان آنها، نمونۀ پژوهش شامل 30 نوجوان پسر بهصورت هدفمند و در دسترس و با درنظرگفتن شرایط ورود و خروج، انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جایدهی شدند. برای گردآوری یافتهها از پرسشنامۀ تنظیم شناختی هیجان (CERQ-P) و مقیاس خودکارآمدی اجتماعی (SSES) در مراحل قبل و بعد از درمان استفاده شد. درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوۀ گروهی در هشت جلسه برای گروه آزمایش ارائه شد. دادهها بهکمک نرمافزار SPSS24 و به روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان میدهد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود تنظیم شناختی هیجان و خودکارآمدی اجتماعی نوجوانان مبتلا به صرع بهطور معناداری تأثیر دارد (001/0>P). براساس نتایج این مطالعه میتوان گفت، مداخلۀ مبتنی بر پذیرش و تعهد میتواند یکی از راهکارهای درمانی برای بهبود شاخصهای سلامت روانی افراد مبتلا به صرع باشد.https://japr.ut.ac.ir/article_88460_62483311c253b4f6e9f59f33593389f8.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812613220220823An Overview of Group Schema Therapy Techniquesمروری بر تکنیکهای طرحوارهدرمانی گروهی17318845910.22059/japr.2022.331107.644064FAمحمدرضاجباریدکتری روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، پردیس بینالمللی کیش دانشگاه تهران، کیش، ایرانغلامعلیافروزاستاد ممتاز گروه روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0003-2386-3223کیانوشهاشمیاندانشیار گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه الزهرا، تهران، ایرانرضاپورحسیندانشیار گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0003-3615-467Xسعیداکبری زردخانهاستادیار گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانJournal Article20211116The purpose of this study was to present a series of group schema therapy techniques. A research method was used and data collection was done with a qualitative approach through a review method. The official website of SID, IranDoc, Iran Medex, Ensani Portal, Web of Science, Google Scholar, and PubMed were used to search for resources. After searching keywords, the statistical population of this study included 94 articles and 7 books published between 2012 and 2021. A total of 13 articles and 5 books met the criteria to be included in the analysis. The results show 21 techniques from articles and 54 techniques from books. While cognitive techniques were the most common in the articles, the most common techniques in the books were of the experimental type. A review of the internal papers in this study revealed that less attention was paid to experimental techniques. Since experimental techniques play a constructive role in achieving therapeutic goals, the use of experimental techniques can be an effective step in treatment. Therefore, it is recommended that more attention be paid to experimental techniques in group schema therapy.با توجه به اهمیت تکنیکهای درمانی در مداخلات طرحوارهدرمانیِ گروهی، هدف از این مقاله، ارائۀ مجموعهای از تکنیکهای طرحوارهدرمانی گروهی بود. تکنیکهای درمانی یکی از ارکانِ اساسیِ مداخلات طرحوارهدرمانی را شکل می-دهند. اجرای تکنیکهای درمانی به صورت گروهی علاوه بر صرفهجویی در زمان و هزینه، فرصتهای متمایزی را فراهم میسازد تا اعضا با برخورداری از حمایتهای متقابل از جانب یکدیگر و بهرهمندی از احساس امنیت، به ابراز هیجاناتِ خود و تجربۀ رفتارهای تازه و سازنده در گروه بپردازند. پژوهش حاضر از نوع مطالعۀ مروری بود که از بانکهای اطلاعاتی داخلی و خارجی بین سالهای 1391 تا 1400 هجری (2012 تا 2021 میلادی) برای جمعآوری اطلاعات استفاده گردید. همچنین؛ در این مطالعه، کتابهای زبان اصلی و معتبر در این زمینه که در بازۀ زمانیِ تعیینشده به چاپ رسیدهاند نیز مورد بررسی قرار گرفتند. در نتیجۀ بررسی منابع، 21 تکنیک از مقالات و 54 تکنیک از کتابها به دست آمد. همچنین؛ در حالیکه بیشترین فراوانی در تکنیکهای مستخرج از مقالات در تکنیکهای شناختی نشان داده شد، در میان تکنیکهای مستخرج از کتابها، بیشترین فراوانی به تکنیکهای تجربی اختصاص داشت. به کارگیری تکنیکهای تجربی میتواند گام مهمی در دستیابی به اهداف مداخلات درمانی مبتنی بر طرحوارهدرمانی گروهی باشد.https://japr.ut.ac.ir/article_88459_445067aadacb643a996afd030eb5adf8.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812613220220823The Effectiveness of Computerized Cognitive Training on the Performance of Response Inhibition and Sustain Attention of Students with Mathematical Problemsاثربخشی تمرین رایانهای شناختی بر عملکرد بازداری پاسخ و توجه پایدار دانشآموزان با مشکلات ریاضی33548845810.22059/japr.2022.319641.643765FAعلیشریفیاستادیار گروه روانشناسی و آموزش افراد با نیازهای خاص، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران0000-0001-6009-6823سامانکمریفوق دکترای علوم اعصاب، گروه روانشناسی و علوم شناختی، دانشگاه ترنتو، ترنتو، ایتالیا0000-0001-7950-5105عباسشیخ محمدیدکتری روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران،تهران، ایرانقاسمخیاطیکارشناس روانشناسی کودکان استثنایی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران0009-0002-5117-7589Journal Article20210223The purpose of this study was to investigate the effectiveness of computerized cognitive training on the performance of response inhibition and sustained attention of students with mathematical problems. The research method in terms of goal was practical and semi-experimental with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population of the study was all students with mathematical disorders in Tehran who were studying in the academic year 2018-2019. The sample of this study included 24 elementary school students with mathematics problems who were randomly selected and divided into a control group (12 subjects) and an experimental group (12 subjects). Their intelligence and mathematical abilities were assessed using the Wechsler Intelligence Scale for Children-Revised (WISC-R) and the Iran Key Math Diagnostic Test. The experimental group participated in 25 sessions of 50 to 60 minutes duration in the intervention program. For the development of response inhibition and maintenance of attention, the Continuous Performance Test (CPT) and the Stroop test, a subscale of the CNS Vital Sign (CNSVS) battery, were used. Data were analyzed with SPSS22 software and using analysis of covariance tests. The results of ANCOVA indicated that there was a statistically significant difference between the experimental group and the control group in terms of the concussion error of the Stroop test (p<0.05). Continuing with the power test, the difference between the experimental group and the control group was significant (p< 0.05) after omitting the pretest effect in the omission and concussion error. Overall, the results show that computer-based cognitive training had a significant effect on response inhibition and attention maintenance of students with math problemsهدف پژوهش حاضر اثربخشی تمرین رایانهای شناختی بر عملکرد بازداری پاسخ و توجه پایدار دانشآموزان با مشکلات ریاضی بود. روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه بود. جامعۀ آماری پژوهش دانشآموزان دارای اختلال ریاضی شهر تهران بودند که در سال تحصیلی 1398-1397 به تحصیل اشتغال داشتند. گروه نمونه شامل 24 دانشآموز پسر دبستانی دارای مشکلات ریاضی بود که از طریق نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و بهصورت تصادفی به دو گروه گواه (12 نفر) و آزمایش (12 نفر) تقسیم شدند. بهمنظور شناسایی دانشآموزان با مشکلات ریاضی از آزمون ایران کیمت استفاده شد. همچنین هوش دانشآموزان با مقیاس تجدیدنظر شدۀ هوش وکسلر برای کودکان (WISC-R) ارزیابی شد. گروه آزمایش طی 25 جلسۀ 50 تا 60 دقیقهای در برنامۀ مداخلهای شرکت کردند. از آزمونهای عملکرد پیوسته (CPT) و آزمون استروپ (Stroop) از مجموعه نرمافزارهای علائم حیاتی سیستم اعصاب مرکزی (CNSVS) برای ارزیابی بازداری پاسخ و توجه پایدار دانشآموزان استفاده شد. دادهها با نرمافزار SPSS22 و با استفاده آزمونهای تحلیل کواریانس تحلیل شدند. نتایج آزمون استروپ نشان میدهد تفاوت معناداری در نمرات پسآزمون دانشآموزان گروه آزمایش و گواه در زیر مؤلفۀ خطای ارتکاب وجود داشت (05/0>P). همچنین در آزمون عملکرد پیوسته، تفاوت گروه گواه و آزمایش پس از حذف اثر پیشآزمون در مرحله پسآزمون، در زیرمؤلفۀ خطای ارتکاب و خطای حذف معنادار بود (05/0>P). برنامۀ تمرین رایانهای شناختی میتواند سبب بهبود عملکرد بازداری پاسخ و توجه پایدار در دانشآموزان با مشکلات ریاضی شود.https://japr.ut.ac.ir/article_88458_573b2c4ec772856ecd21e4cdec5e6d93.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812613220220823Development and Evaluation of a Model to Predict Drug Use among University Students: The Role of Religious Attitudes, Worryabout not Achieving Wishes, Depression, and Anger and Irritationطراحی و ارزیابی مدل پیشبینی مصرف مواد مخدر در میان دانشجویان: نقش نگرش مذهبی، نگرانی از نرسیدن به آرزوها، افسردگی و خشم و عصبانیت55698846110.22059/japr.2022.330478.643994FAنسترنمرتضاییدانشجوی دکتری روانشناسی سلامت، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0003-3888-270xهادیبهرامی احساناستاد گروه روان شناسی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0003-3484-1978سید محمد رضارضا زادهاستادیار گروه روان شناسی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانمنیژهفیروزیاستادیار گروه روان شناسی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0003-1368-7545Journal Article20210912The purpose of the present study was to develop and evaluate a model for predicting drug use among University students in Tehran. The current study was applied by purpose and correlational by method. The statistical population included all students of Tehran University (47,605 individuals) studying in the academic year 2018-2019. In this project, 200 students (male= 119 & female= 81) were selected by stratified-proportional random sampling and answered the National Scale of Students Life Profile (NSSLP). Data were analyzed using frequency, mean, standard deviation, analysis of variance, logistic regression analysis, and path analysis by SPSS23 and AMOS23. The results of logistic regression analysis showed that frequency of brushing teeth, daily fruit consumption, number of study hours per day, religious attitude, worrying about not achieving wishes, depression, anger and irritation, using a car whose driver used drugs and alcohol, risky sex, and suicide attempts significantly predicted drug use. The results of the path analysis method showed that religious attitude directly and negatively predicted drug use (standard coefficient - 0.26), and the effect of religious attitude and worry about not achieving wishes on drug use was mediated by depression and anger and irritation (standard coefficient 0.18). The results of this study suggest that low religious belief and worry about not fulfilling wishes play an important role in drug use through the development of depression and anger. It is recommended that the university identify students at risk and develop a prevention plan for them according to the identified risk factors.<br />.هدف پژوهش حاضر طراحی و ارزیابی مدل پیشبینی مصرف مواد در دانشجویان دانشگاه تهران بود. پژوهش بهلحاظ هدف، کاربردی و از جهت روش، همبستگی بود. جامعۀ آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه تهران (47,605 نفر) بود که در سال تحصیلی 1399-1398 مشغول به تحصیل بودند. در این طرح 200 دانشجو (119 پسر و 81 دختر) به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای-نسبتی انتخاب شدند و به پرسشنامۀ سیمای زندگی دانشجویان (NSSLP) پاسخ دادند. دادهها با استفاده از روشهای آماری فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد، تحلیل واریانس، تحلیل رگرسیون لجستیک و تحلیل مسیر از طریق نرمافزارهای SPSS و AMOS نسخۀ 23 تحلیل شد. طبق نتایج تحلیل رگرسیون، دفعات مسواکزدن، مصرف میوه، تعداد ساعات مطالعه، نگرش مذهبی، نگرانی از نرسیدن به آرزوها، افسردگی و خشم-عصبانیت، سوارشدن در خودرویی که رانندهاش تحت تأثیر مواد است، رابطۀ جنسی پرخطر و نقشه برای اقدام به خودکشی، مصرف مواد را بهطور معناداری پیشبینی میکنند. مطابق نتایج تحلیل مسیر، نگرش مذهبی بهطور مستقیم و منفی، مصرف مواد را پیشبینی میکند (ضریب استاندارد 26/0-) و اثر متغیرهای نگرش مذهبی و نگرانی از نرسیدن به آرزوها بر مصرف مواد، با افسردگی و خشم میانجیگری میشود (ضریب استاندارد 18/0). یافتههای مطالعۀ حاضر بیانگر این نکته است که اعتقادات مذهبی ضعیف و نگرانی از نرسیدن به آرزوها از طریق ایجاد افسردگی و خشم، در سوءمصرف مواد نقش دارد. پیشنهاد میشود دانشگاه، دانشجویان در معرض خطر را شناسایی و برای آنها طبق عوامل خطر تشخیصدادهشده برنامۀ پیشگیری طراحی کند.https://japr.ut.ac.ir/article_88461_280cc6caf4b311f2546a3408beccd643.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812613220220823The Effect of Errorless and Errorful on Practice Children's Learning of Motor Skills: The Role of Reinvestmentبررسی اثر تمرینات کمخطا و پرخطا بر یادگیری مهارت حرکتی در کودکان: نقش بازپردازش آگاهانه71938846310.22059/japr.2022.321251.643802FAمرتضیهمایون نیا فیروزجاهاستادیار گروه آموزش تربیت بدنی، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایرانسعیدنظری کاکوندیدکتری رفتار حرکتی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانشهینرمضانیکارشناسی ارشد، گروه رفتار حرکتی، دانشکده تربیتبدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانمیثمبیکدکتری رفتار حرکتی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایرانفرزانهبرمکیدانشجوی کارشناسی ارشد رفتارحرکتی.دانشکده علوم ورزشی.دانشگاه فردوسی .مشهد ایرانJournal Article20210330The purpose of the present study was to investigate the effects of errorless and errorful practice on children’s learning of motor skills: The Role of Reinvestment. The statistical population of the present study consisted of all the male elementary school students in the age range of 7-10 in Mashhad in the academic year of 2017-2018. For this purpose, 48 male students in the city of Mashhad, , were selected through an available sample and randomly based on the levels of reinvestment. This study is an applied research and the type of practice protocol in four groups: errorless with high reinvestment tendency, errorful with low reinvestment tendency, errorful with high reinvestment tendency. Retention, transfer, and dual-task tests were conducted after the acquisition phase at 24-hour intervals. To analyze the data in the acquisition, retention, transfer, and dual-task phases, a mixed model variance analysis (ANOVA) 2 (reinvestment levels: high and low) × 2 (practice protocol: errorless and errorful) and LSD post-hoc test were used, and the data were analyzed using SPSS 24 software. The results of the acquisition test showed that all groups had made progress, but two groups, the errorful with high reinvestment tendency and the errorless with low reinvestment tendency, performed significantly better than the other groups on the retention and transfer tests. The two groups of the defectless with low reinvestment tendency and the defectless with high reinvestment tendency performed significantly better than the other groups under pressure conditions. Therefore, it is recommended that physical educators pay special attention to these psychological variables (reinvestment) when designing exercises and training programs for children’s motor skills.هدف از مطالعۀ حاضر، بررسی اثر تمرینات کمخطا و پرخطا بر یادگیری مهارت حرکتی در کودکان و نقش بازپردازش آگاهانه بود. جامعۀ آماری پژوهش حاضر را کلیۀ دانشآموزان مقطع ابتدایی پسر در بازۀ سنی 10-7 سال شهر مشهد در سال تحصیلی 1398-1397 تشکیل دادند. بدینمنظور، 48 دانشآموز به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و بهصورت تصادفی براساس سطوح بازپردازش و نوع پروتکل تمرینی در چهار گروه کمخطا با بازپردازش آگاهانۀ پایین، کمخطا با بازپردازش آگاهانۀ بالا، پرخطا با بازپردازش آگاهانۀ پایین و پرخطا با بازپردازش آگاهانۀ بالا تقسیم شدند. این پژوهش کاربردی است و در پنج مرحلۀ پیشآزمون، اکتساب، یادداری، انتقال و تکلیف ثانویه انجام شد. پس از مرحلۀ اکتساب با فاصلۀ 24 ساعت، آزمونهای یادداری، انتقال و تکلیف ثانویه اجرا شدند. برای تحلیل دادهها در مراحل اکتساب، یادداری، انتقال و تکلیف ثانویه از آزمون تحلیل واریانس مرکب 2 (سطوح بازپردازش: بالا و پایین) × 2 (پروتکل تمرین: کمخطا و پرخطا) و آزمون تعقیبی LSD استفاده شد و با استفاده از نرمافزار spss24 تحلیل شد. نتایج آزمون اکتساب نشان داد همۀ گروهها پیشرفت داشتهاند، اما دو گروه پرخطا با بازپردازش آگاهانۀ بالا و کمخطا با بازپردازش آگاهانۀ پایین عملکرد بهتری در مهارت پرتابی داشتند. همچنین در آزمونهای یادداری و انتقال مشخص شد گروههای پرخطا با بازپردازش آگاهانۀ بالا و کمخطا با بازپردازش آگاهانۀ پایین بهطور معناداری عملکرد بهتری از سایر گروهها داشتند؛ بنابراین توصیه میشود مربیان، روانشناسان و معلمان تربیتبدنی هنگام طراحی تمرینات و برنامههای آموزشی مهارتهای حرکتی برای کودکان به این متغیرهای روانشناختی (بازپردازش آگاهانه) توجه ویژهای داشته باشند.https://japr.ut.ac.ir/article_88463_2c61fd569f7b22b6a248d300a97257bd.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812613220220823The Diagnostic Accuracy of Eye Tracking Technology in the Assessment of Adult Attachment Styleبررسی ارزش تشخیصی فناوری ردیاب چشمی در سنجش سبک دلبستگی در بزرگسالان951198846710.22059/japr.2022.334520.644101FAزهرهعبداللهی ابراهیم آبادیدانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانفاطمهدهقانی آرانیاستادیار گروه روان شناسی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0002-6641-2345حجت اللهفراهانیاستادیار گروه روانشناسی،دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت مدرس،تهران،ایران0000-0002-9799-7008عبدالحسینوهّابیاستادیار گروه هوش ماشین و رباتیک، پردیس دانشکده های فنی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانJournal Article20211127The purpose of this study was to examine the diagnostic value of eye tracking technology in measuring adult attachment style. This investigation of diagnostic accuracy was cross-sectional and was one of the primary observational and quantitative analysis studies. The population of interest for this study included all healthy adults aged 20-45 years with higher education living in Tehran in 2021. For this purpose, 44 adults aged 20 to 45 years who met the criteria of the project were selected by random sampling. Of these 44 individuals, 36 were women and 8 were men. This study was conducted in two phases. In the first phase, a researcher-made questionnaire along with the revised Adult Attachment Scale (R-AAS) as a reference test was created in the Google Form environment, and individuals who met the inclusion criteria were selected and included in the study. In the second phase, participants were presented with one minute and 39 seconds of Adult Attachment Projective Picture System (AAP) images as an activator of attachment, and their eye movements were simultaneously recorded with an eye-tracking device. For statistical analysis, the random forest test, logical regression, and ROC curves were calculated in RStudio 4.1.1. The variable “time to first fixation” in the child’s AOI in the ambulatory image predicted secure and insecure attachment (B = -1.95, sig. 0.01, p≤ 0.05). The correct percentage for classifying securely and insecurely attached adults was estimated to be 54.2% and 75%, respectively. Since the variables “duration of first fixation” and “number of fixations” were important according to the results of the random forest test, it is suggested that they be further investigated in future studies.مطالعۀ حاضر با هدف بررسی ارزش تشخیصی ابزار ردیاب چشم در سنجش سبک دلبستگی بزرگسالان انجام شد. این مطالعه ارزش تشخیصی، مقطعی و از نوع مطالعات اولیۀ مشاهدهای-تحلیلی کمی بود. جامعۀ آماری این پژوهش شامل همۀ افراد 20 تا 45 ساله سالم و دارای تحصیلات دانشگاهی ساکن شهر تهران در سال 1400 بود. به این منظور، 44 بزرگسال 20 تا 45 ساله واجد ملاکهای طرح به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند (زن= 36 نفر، مرد= 8 نفر). در مرحلۀ اول از پرسشنامۀ محققساخته و مقیاس تجدیدنظر شدۀ دلبستگی بزرگسال (R-AAS) بهعنوان آزمون مرجع استفاده شد و افراد دارای معیارهای ورود انتخاب شدند. در مرحلۀ دوم به شرکتکنندگان تصاویر سیستم فرافکنانۀ دلبستگی بزرگسالان (AAP) بهمنزلۀ محرک برانگیزانندۀ سیستم دلبستگی به مدت 1 دقیقه و 39 ثانیه ارائه و همزمان حرکات چشم آنها از طریق دستگاه ردیابی چشم ثبت شد. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها آزمونهای جنگل تصادفی، رگرسیون لجستیک و منحنی راک در نرمافزار R ورژن آر استدیو 4.1.1 محاسبه شدند. متغیر «مدتزمان تا اولین تثبیت» در ناحیۀ مورد علاقۀ کودک در تصویر آمبولانس با ضریب B 95/1- و سطح معناداری 01/0 (05/0P ≤) قابلیت پیشبینی سبک دلبستگی ایمن و ناایمن را داشت. همچنین برای این متغیر درصد تشخیص صحیح افراد دلبستۀ ایمن 2/54 و در افراد دلبستۀ ناایمن 75 درصد برآورد شد. نتایج حاکی از قدرت تفکیکی متغیر «مدتزمان تا اولین تثبیت» در ناحیۀ مورد علاقۀ کودک در تصویر آمبولانس بود. پیشنهاد میشود در مطالعات آتی این متغیر و متغیرهای «طول مدت اولین تثبیت» و «تعداد تثبیتها» که مطابق با نتایج آزمون جنگل تصادفی مهم بودند، بیشتر بررسی شدند.https://japr.ut.ac.ir/article_88467_20fc3e14fb411c6f6143662ebabbef67.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812613220220823Efficacy of Neurofeedback on Decision-Making and Planning Ability in People with Opioid Use Disorderاثربخشی نوروفیدبک بر توانایی تصمیمگیری و برنامهریزی در افراد دارای سوءمصرف مواد افیونی1211408846210.22059/japr.2022.322859.643825FAرضابرزگرکارشناسی ارشد روانشناسی شناختی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایرانسورانرجبیدانشیار گروه روانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه خلیج فارس بوشهر، بوشهر، ایران0000-0002-5025-4549مریمبهادریدانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی، پردیس بین الملل دانشگاه شیراز، ایرانJournal Article20210428The present study was conducted with the aim of investigating the efficacy of neurofeedback on executive functions in people with opioid use disorder. It was an applied and quasi-experimental study with a pretest and posttest design and a control group. The statistical population of the study included subjects who had gone to Shafa addiction treatment clinic in Bushehr city in 2020. The number of 29 male subjects with opioid use disorder was divided into two experimental groups (number = 14; mean age = 43.79; standard deviation = 9.8) and a control group (number = 15; averageage= 44.60; standard deviation = 8.6), which were left to chance. Prior to the application of training, the pretest was administered using the Iowa Gambling Task (IGT) or the Tower of London Test (TOL) to measure decision-making and planning ability. After the application of the neurofeedback training, a posttest was administered to the participants. The results of multivariate analysis of covariance using SPSS-26 software showed that neurofeedback training had a significant effect on decision-making ability, leading to better preference in participants’ decisions with an effect size of 0.783. In contrast, the aforementioned method showed no significant difference in planning ability. The results of the present study indicate that neurofeedback training can have an effect on decision-making ability and that this method can be used to reduce risk-taking in people with opioid use disorder.پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی نوروفیدبک بر کارکردهای اجرایی افراد دارای سوءمصرف مواد افیونی انجام گرفت. این پژوهش از نوع کاربردی و شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل مراجعهکنندگان به کلینیک ترک اعتیاد شفا در سال 1399 واقع در شهر بوشهر بود. 29 نفر از مردان دارای سوءمصرف مواد افیونی بهصورت نمونهگیری هدفمند در دو گروه آزمایش (تعداد= 14، میانگین سن= 79/43، انحراف معیار= 8/9) و کنترل (تعداد= 15، میانگین سن=60/44، انحراف معیار=6/8) به تصادف گمارده شدند. پیشآزمون قبل از اعمال آموزش بهکمک آزمونهای قمار آیوا (IGT) و برج لندن (TOL) بهترتیب برای اندازهگیری توانایی تصمیمگیری و برنامهریزی دریافت شد. پس از اعمال آموزش نوروفیدبک، بلافاصله پسآزمون از شرکتکنندگان گرفته شد. یافتههای بهدستآمده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره و نرمافزار SPSS24 نشان داد آموزش نوروفیدبک در توانایی تصمیمگیری موجب ترجیح بهتر در انتخابهای افراد با اندازۀ اثر 783/0 ani است. در مقابل، روش مذکور بر توانایی برنامهریزی تفاوت معناداری را نشان نداد. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد آموزش بهکمک نوروفیدبک میتواند بر توانایی تصمیمگیری اثرگذار باشد و میتوان از این روش برای کاهش خطرپذیری افراد دارای سوءمصرف مواد افیونی استفاده کرد.https://japr.ut.ac.ir/article_88462_3891e7887eb72cf9ecbd152c6806da59.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812613220220823The Effectiveness of Group Counseling based on Acceptance and Commitment Therapy on Marital Stress and Psychological Hardiness in Mothers of Children with Profound and Multiple Disabilitiesاثربخشی مشاورۀ گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد بر استرس زناشویی و سرسختی روانشناختی مادران کودکان دارای معلولیتهای شدید و چندگانه1411558862310.22059/japr.2022.324554.643855FAمحیاصنیعی منشکارشناسی ارشد مشاورۀ خانواده، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه خوارزمی، البرز، ایران0000-0002-0034-4212اسماعیلاسدپوراستادیار گروه راهنمایی و مشاوره، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه خوارزمی، البرز، ایران0000-0002-2516-6635کیانوشزهراکاردانشیار گروه مشاوره، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه خوارزمی، البرز، ایران0000-0002-7845-2934Journal Article20210527The present study was conducted with the aim of investigating the effectiveness of group counseling based on acceptance and commitment therapy on marital stress and psychological resilience in mothers of children with severe and multiple disabilities. This applied research was part of a semi-experimental research with a pre-test-post-test design and a follow-up with a control group. The statistical population included all mothers of children with severe and multiple disabilities who were present in the association for resuscitation in 2020-2021 and comprised 50 subjects. Using the method of available and voluntary samples, 24 people were selected and randomly divided into two experimental and control groups. The experimental group received 12 sessions of group counseling, whereas the control group was placed on the waiting list for ethical reasons. The Stockholm Marital Stress Scale (SMSS) and the Long and Goulet Psychological Hardiness (LGHS) were used to collect data. Data were analyzed using descriptive statistics and analysis of variance with repeated measures using SPSS-25 statistical software. The results showed that group counseling based on acceptance and commitment therapy led to a significant decrease in marital stress and a significant increase in psychological hardiness in the experimental group. These results remained stable during the one-month follow-up period. Thus, it can be said that this intervention improves marital stress and psychological resilience in mothers of severely and multiply disabled children. Based on the results of this study, group counseling based on acceptance and commitment therapy can be used to improve marital stress and psychological resilience of mothers of children with severe and multiple disabilities.پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مشاورۀ گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد بر استرس زناشویی و سرسختی روانشناختی مادران کودکان دارای معلولیتهای شدید و چندگانه انجام شد. پژوهش کاربردی و نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری شامل کلیۀ مادران کودکان دارای معلولیتهای شدید و چندگانه بود که سال 1400-1399 در انجمن احیا حضور داشتند و شامل 50 نفر بودند. با استفاده از روش نمونهگیری دردسترس و داوطلبانه، 24 نفر انتخاب و بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش طی دوازده جلسه تحت مشاورۀ گروهی قرار گرفت و گروه کنترل به لحاظ اخلاقی در لیست انتظار قرار داده شد. جمعآوری دادهها با مقیاس استرس زناشویی استکهلم (SMSS) و سرسختی روانشناختی لانگ و گولت (LGHS) صورت گرفت. دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر از طریق نرمافزار آماری SPSS-25 تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها نشان داد مشاورۀ گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد موجب کاهش معنادار استرس زناشویی و افزایش معنادار سرسختی روانشناختی در گروه آزمایش شده است. این نتایج در مرحلۀ پیگیری یکماهه نیز پایدار بود. درنتیجه می توان گفت این مداخله موجب بهبود استرس زناشویی و سرسختی روانشناختی مادران کودکان دارای معلولیتهای شدید و چندگانه می شود. براساس یافتههای این پژوهش میتوان از مشاورۀ گروهی مبتنی بر درمان پذیرش و تعهد بهمنظور بهبود استرس زناشویی و سرسختی روانشناختی برای مادران کودکان دارای معلولیتهای شدید و چندگانه استفاده کرد.https://japr.ut.ac.ir/article_88623_dc381f3443f84129290df0b5ce3cf077.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812613220220823Predicting Psychological Well-Being of Mothers of Mentally Retarded Children Based on Perceived Social Support, Defense Styles and Self-Compassionپیشبینی بهزیستی روانشناختی مادران کودکان کمتوان ذهنی براساس حمایت اجتماعی ادراکشده، سبکهای دفاعی و خودشفقتورزی1571748846610.22059/japr.2022.323557.643835FAاسماءباقری زاده کاوریگروه روانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایرانسیدولی الهموسویگروه روانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، شهرستان رشت، ایراناشکانناصحگروه روانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران0000-0002-9324-2329سجادرضائیگروه روانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، شهرستان رشت، ایران0000-0001-7292-9669Journal Article20210509The purpose of this study was to predict the psychological well-being of mothers of mentally retarded children based on perceived social support, defense styles, and self-compassion. The research design was a descriptive-correlational study and the methodology is basic in purpose. The statistical population included mothers of mentally retarded elementary school students in exceptional schools in the northern cities of Khuzestan province (Shoush, Andimeshk and Dezful) in the school year 2020-2021, among whom 120 mothers were selected through purposive sampling. The instruments were: Psychological Well-Being (RSPWB), Multidimensional Perceived Social Support Scale (MSPSS), Defense Styles Questionnaire (DSQ), and Self-Compassion Scale (SCS). Data analysis was performed using Pearson correlation and multiple regression analysis with the method of simultaneous entry in SPSS-24 software. The results showed that there was a positive and significant relationship between psychological well-being and perceived social support, mature defense styles, and self-compassion, and a negative and significant relationship with neurotic and immature defense styles. The results of multiple regression analysis showed that 81% of the changes in psychological well-being were predicted by perceived social support, defense styles, and self-compassion. Based on the knowledge of the main factors affecting psychological well-being, planning and intervention measures can be taken to increase it and reduce problems.هدف از پژوهش حاضر، پیشبینی بهزیستی روانشناختی مادران کودکان کمتوان ذهنی براساس حمایت اجتماعی ادراکشده، سبکهای دفاعی و خودشفقتورزی بود. طرح تحقیق، توصیفی-همبستگی و روش پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی بود. جامعۀ آماری شامل مادران دانشآموزان کمتوان ذهنی مقطع ابتدایی مدارس استثنایی در شهرستانهای شمالی استان خوزستان (شوش، اندیمشک و دزفول) در سال تحصیلی 1399-1398 بود که از میان آنها 120 مادر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش، بهزیستی روانشناختی (RSPWB)، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراکشده (MSPSS)، پرسشنامۀ سبکهای دفاعی (DSQ) و مقیاس خودشفقتورزی (SCS) بود. تجزیه و تحلیل دادهها با بهکارگیری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با روش ورود همزمان در نرمافزار SPSS-24 انجام شد. یافتهها نشان میدهد بین بهزیستی روانشناختی مادران کودکان کمتوان ذهنی و حمایت اجتماعی ادراکشده، سبکهای دفاعی رشدیافته و خودشفقتورزی، رابطۀ مثبت و معنادار و با سبکهای دفاعی روانآزرده و رشدنایافته همبستگی منفی و معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان میدهد 81 درصد از تغییرات بهزیستی روانشناختی از طریق حمایت اجتماعی ادراکشده، سبکهای دفاعی (رشدیافته، روانآزرده و رشدنایافته) و خودشفقتورزی پیشبینی شد؛ بنابراین براساس شناخت عوامل اصلی مؤثر در بهزیستی روانشناختی میتوان برای افزایش بهزیستی روانشناختی و کاهش مشکلات، دست به برنامهریزی و اقدامات عملی و مداخلهای زد.https://japr.ut.ac.ir/article_88466_bf404e7b2183af8ff2da464321ab3be0.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812613220220823The Mediating Role of Perceived Social Support and Psychological Resilience in the Relationship between Gratitude and Depression Symptoms among Nursesنقش واسطهای حمایت اجتماعی ادراکشده و تابآوری روانشناختی در رابطۀ بین قدردانی و نشانگان افسردگی در پرستاران1751918846410.22059/japr.2022.322092.643823FAسلمانزارعیگروه روانشناسی, دانشکده ادبیات و علوم انسانی, دانشگاه لرستان, خرم آباد , ایران0000-0002-4627-4854Journal Article20210425The aim of the present study was to examine the mediating role of perceived social support and psychological resilience in the relationship between gratitude and depression symptoms. The research method was basic in objective and correlational and structural equation analysis in data collection. A total of 219 individuals (82 males and 137 females) were selected from the statistical population of nurses working in Tehran in the second half of 2020 using the convenience sampling method. Data were collected using the Connor-Davidson Resiliency Scale (CDRS), Gratitude Questionnaire (GQ-6), Beck Depression Inventory-Second Edition (BDI-II), and Multidimensional Scale of Perceives Social Support (MSPSS). Pearson correlation and structural equation modeling were performed to analyze the data using SPSS-23 and AMOS-21. The results showed that the direct effect of gratitude (β = -0.19, P<0.001), the direct effect of perceived social support (β= -0.32, P<0.001), and the direct effect of psychological resilience (β = -0.41, p < 0.001) on depression symptoms were significantly negative. In addition, the results showed that perceived social support (β = -0.11, P < 0.01) and psychological resilience (β = -0.16, P < 0.01) had a significant mediating role in the relationship between gratitude and depression symptoms. The results of the current study suggest that gratitude may increase perceived social support and resilience and protect nurses from depression, which has applications for clinical interventions for nurses during the coronavirus pandemic.پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطهای حمایت اجتماعی ادراکشده و تابآوری روانشناختی در رابطۀ بین قدردانی با نشانگان افسردگی انجام گرفت. پژوهش از نظر هدف بنیادی و از لحاظ گردآوری دادهها همبستگی و از نوع تحلیل معادلات ساختاری بود. جامعۀ آماری پژوهش عبارت بود از پرستاران شاغل در بیمارستانهای ارجاعی کرونا در شهر تهران که در نیمۀ دوم سال 1399 فعالیت داشتند. از این جامعه، 219 نفر (82 مرد و 137 زن) با استفاده از روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. دادهها با استفاده از مقیاس تابآوری کونور-دیویدسون (CDRS)، پرسشنامۀ قدردانی (GQ-6)، سیاهۀ افسردگی بک-ویرایش دوم (BDI-II) و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراکشده (MSPSS) گردآوری و با استفاده از همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری از طریق نرمافزارهای SPSS نسخۀ 23 و AMOS نسخۀ 21 تحلیل شد. نتایج نشان داد نقش مستقیم قدردانی (19/0- =β، P<0.001)، نقش مستقیم حمایت اجتماعی ادراکشده (32/0- =β، P<0.001) و نقش مستقیم تابآوری روانشناختی (41/0- =β، p < 0.001) بر نشانگان افسردگی منفی و معنادار است. همچنین مطابق نتایج، نقش واسطهای حمایت اجتماعی ادراکشده (11/0- =β، P < 0.01) و تابآوری روانشناختی (16/0- =β، P < 0.01) در رابطۀ بین قدردانی و نشانگان افسردگی معنادار است. براساس یافتههای مطالعۀ حاضر، قدردانی میتواند از طریق افزایش ادراک حمایت اجتماعی و تابآوری روانشناختی، پرستاران را از افسردگی محافظت کند و درنتیجه برای مداخلات بالینی در پرستاران طی همهگیری ویروس کرونا کاربردهایی داشته باشد.https://japr.ut.ac.ir/article_88464_e418abdc280013b64f3b260e06bee95d.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812613220220823Psychometric Properties of the Traffic Locus of Control Questionnaire for Iranian Driversویژگیهای روانسنجی پرسشنامۀ منبع کنترل ترافیکی در رانندگان ایرانی1932138862110.22059/japr.2022.323641.643839FAعلیتوکلی کاشانیدانشیارگروه حمل و نقل، دانشکده مهندسی عمران، دانشگاه علم وصنعت ایران، تهران، ایرانمهدیرحیمیدانشجوی کارشناسی ارشد مهندسی برنامه ریزی حمل و نقل،دانشکده مهندسی عمران، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهران، ایرانعلیخانپورکارشناسی ارشد مهندسی برنامه ریزی حمل ونقل، دانشکده فنی مهندسی، دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین، قزوین، ایرانJournal Article20210511This study was conducted with the aim of locating and confirming the validity and reliability of the locus of control questionnaire in road traffic. The statistical population of this applied study consisted of motorists with valid certificates in Mashhad. The questionnaire was randomly filled in the summer of 2019 through on-site and face-to-face interviews with drivers in the city, followed by sending the questionnaire link through social media. The sample included 405 drivers (289 males and 197 females) who completed the new extension questionnaire of the Traffic Locus of Control Based on the Romanian Version (TLOC-RO). The construct validity of the questionnaire was assessed using two methods, exploratory factor analysis and confirmatory factor analysis. The reliability of the instrument was further investigated by calculating Cronbach’s alpha (α) and the composite reliability (CR) index using LISREL8/8 and SPSS.22 software. Factor analysis confirmed the existence of 5 identified components in the main questionnaire that explained 54.8% of the total variance. Also, the Cronbach’s alpha for the internal locus of control was found to be 0.80, whereas the corresponding values for the external locus of control, including the factors of fate/randomness, other drivers, environment and vehicle, and religion, were calculated to be 0.79, 0.79, 0.76, and 0.92, respectively. The results show that the Farsi version of the locus of control belief is sufficiently valid and reliable, which makes it a powerful instrument for future studies to determine the locus of control beliefs of Iranian drivers.هدف از پژوهش حاضر، بومیسازی و تعیین روایی و پایایی نسخۀ فارسی پرسشنامۀ منبع کنترل ترافیکی بود. جامعۀ آماری این مطالعۀ کاربردی را رانندگان دارای گواهینامۀ معتبر در شهر مشهد تشکیل میدادند. این پرسشنامه به روش تصادفی در تابستان سال 1399، بهصورت میدانی و از طریق صحبت حضوری با رانندگان در سطح شهر و سپس ارسال لینک پرسشنامه در شبکههای اجتماعی برای آنها تکمیل شد. نمونۀ این پژوهش شامل 405 راننده (289 مرد و 197 زن) بود که پرسشنامۀ جدید منبع کنترل ترافیکی رانندگان را که براساس نسخۀ رومانیایی (TLOC-RO) تنظیم شده بود، تکمیل کردند. روایی سازۀ پرسشنامه با دو روش تحلیلعاملی اکتشافی و تحلیلعاملی تأییدی و پایایی ابزار با استفاده از آلفای کرونباخ و ضریب پایایی ترکیبی با استفاده از نرمافزارهای LISREL8/8 و S<br />PSS22 بررسی شد. تحلیلعاملی، وجود پنج مؤلفۀ تشخیص دادهشده در پرسشنامۀ اصلی را تأیید کرد که درمجموع 8/54 درصد از کل واریانس را تبیین میکنند. همچنین پایایی مقیاس با روش ضریب آلفای کرونباخ برای منبع کنترل درونی 80/0 و برای منبع کنترل بیرونی که شامل چهار خردهمقیاس سرنوشت/شانس، سایر رانندگان، محیط و وسیلۀ نقلیه و عقاید مذهبی بود، بهترتیب 79/0، 79/0، 76/0، 92/0 بهدست آمد. این یافتهها نشان داد که نسخۀ فارسی پرسشنامۀ منبع کنترل ترافیکی برای رانندگان ایرانی از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است و برای استفاده در مطالعات آینده و تعیین منبع کنترل رانندگان، در حد قابلقبولی میتوان از آن بهره گرفت.https://japr.ut.ac.ir/article_88621_7662d2ad301a1a6aa0cb787d2614ae7d.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812613220220823Relationship Between Language Skills and Executive Functions in Hearing Impaired Students with Cochlear Implantsرابطۀ مهارتهای زبانی با کارکردهای اجرایی در دانشآموزان با آسیب شنوایی کاشت حلزونشده2152278861910.22059/japr.2022.330055.643980FAزهراصمدیکارشناسی ارشد روانشناسی و آموزش کودکان استثنائی ،دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایرانفاطمهنیکخواستادیار گروه روانشناسی و آموزش کودکان استثنائی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران.0000-0001-7162-9429مهدیدستجردی کاظمیدانشیار گروه روانشناسی و آموزش کودکان استثنائی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایرانزهرااحمدیکارشناسی ارشد روانشناسی و آموزش کودکان استثنائی ،دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران0000-0002-5088-6124Journal Article20210904This study aimed to determine the relationship between language and executive functions skills in cochlear implanted students with hearing impairment.The statistical population of the research consists of all students with cochlear implanted hearing impairment studying in regular and exceptional schools in Tehran, with an age range of 7 to 11 years. 58 subjects (30 girls and 28 boys) were selected and evaluated by available sampling method among students with cochlear implanted hearing impairment studying in regular schools (29 people) and exceptional schools (29 people) in the academic year 2018-2019. Executive functions and language skills were assessed with the BRIEF Questionnaire (BRIEF) and Test Of Language Development-Primary:3 (TOLD-P3) in respect. Data analysis using Pearson's correlation test shows a significant positive relationship at P ≥ 0.01 level between language skills with planning components (r=0.646), working memory (r=0.676), inhibition (r=0.617) and total executive functions (r=0.699) of students with cochlear implanted hearing impairment were analyzed with SPSS software version 26.Based on the investigations carried out in this research, it can be reported that language skills have a significant correlation with the components of executive functions. Considering the role of language and executive functions in behavior management, it is necessary to emphasize on an early intervention program to improve these skills in children with hearing impairment.هدف از پژوهش حاضر، تعیین رابطۀ مهارتهای زبانی با کارکردهای اجرایی در دانشآموزان با آسیب شنوایی کاشت حلزون شده بود. پژوهش حاضر کاربردی و از نوع همبستگی بود. جامعۀ آماری پژوهش را دانشآموزان با آسیب شنوایی کاشت حلزونشده مشغول به تحصیل در مدارس عادی و استثنایی شهر تهران، با دامنۀ سنی 11-7 تشکیل میدادند. 58 آزمودنی (30 دختر و 28 پسر) به شیوۀ نمونهگیری دردسترس از میان دانشآموزان با آسیب شنوایی کاشت حلزونشده مشغول به تحصیل در مدارس عادی (29 نفر) و مدارس استثنایی (29 نفر) در سال تحصیلی 1399-1398 انتخاب و ارزیابی شدند. مهارتهای کارکردهای اجرایی و زبانی بهترتیب با استفاده از پرسشنامۀ بریف (BRIEF) و آزمون رشد زبان (TOLD-P3) بررسی شدند. تحلیل دادهها بهکمک آزمون همبستگی پیرسون با استفاده از نسخۀ 26 نرمافزار SPSS انجام گرفت. نتایج نشاندهندۀ رابطۀ مثبت معنادار در سطح 01/0 ≥ P بین مهارتهای زبانی با مؤلفههای برنامهریزی (646/0=r)، حافظۀ فعال (676/0=r)، بازداری (617/0=r) و کل کارکردهای اجرایی (۶۹۹/0=r) دانشآموزان با آسیب شنوایی کاشت حلزونشده بود. براساس بررسیهای صورتگرفته در این پژوهش، میتوان گزارش کرد مهارتهای زبانی با مؤلفههای کارکردهای اجرایی همبستگی معناداری دارند. با توجه به نقش زبان و کارکردهای اجرایی در مدیریت رفتار، تأکید بر برنامۀ مداخلهای زودهنگام بهمنظور بهبود این مهارتها در کودکان با آسیب شنوایی ضروری است.https://japr.ut.ac.ir/article_88619_e49612ae21231b36d675ad267c8ffafe.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812613220220823Offering a Psychological Empowerment Package for Parents and Evaluating its Effectiveness on Psychological Distress in Students with Ineffective Parent-Child Interactionتدوین بستۀ توانمندسازی روانشناختی والدین و ارزیابی اثربخشی آن بر پریشانی روانشناختی نوجوانان با تعامل والد-فرزندی ناکارآمد2292478862410.22059/japr.2022.327250.643913FAبهروزمحرابیاندانشجوی دکترای تخصصی مشاوره، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رودهن، تهران، ایران.فریدهدوکانه ای فرددانشیار گروه مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و مشاوره، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رودهن، تهران، ایران.اعظمفتاحی اندبیلاستادیار گروه مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و مشاوره، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن، تهران ، ایران.0000-0003-0635-9404Journal Article20210715The present study was conducted to codify the psychological empowerment package for parents and evaluate its effectiveness on the psychological distress of students with ineffective parent-child interaction. The research method is practical and the study was analyzed thematically by a comparative method in the qualitative part and quasi-experimentally with pretest, posttest, control group design and two-month follow-up period in the quantitative part. The statistical population included the students with ineffective parent-child interaction in Tehran city in 2019-2020, who were selected by purposive sampling method and randomly divided into an experimental group and a control group (each group consisted of 20 individuals). Parents of students in the experimental group received ten sessions of the psychological empowerment package. 4 individuals in the experimental group and 3 in the control group terminated their participation in the study. The questionnaires used in this study included the Parent-Child Relationship Questionnaire (PCRQ) and the Psychological Distress Questionnaire (PDQ). The data of the study were analyzed using the mixed ANOVA method. The results showed that the psychological empowerment package had adequate content validity from the experts’ viewpoint. Moreover, this package had an impact on the psychological distress of students with ineffective parent-child interaction (F=39.22; Eta=0.54; P<0001). According to the results of the present study, the psychological empowerment package can be used as an effective method to reduce students’ psychological distress by training mental flexibility, normal parenting style, and emotional involvement with the child. In a practical proposal, it is suggested that the psychological empowerment package is used in psychological clinics.پژوهش حاضر با هدف تدوین بستۀ توانمندسازی روانشناختی والدین و ارزیابی اثربخشی آن بر پریشانی روانشناختی دانشآموزان با تعامل والد-فرزندی ناکارآمد انجام گرفت. روش پژوهش، کاربردی و در بخش کیفی، تحلیل مضمون به روش قیاسی و در قسمت کمی نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه و دورۀ پیگیری دوماهه بود. جامعۀ آماری را دانشآموزان با تعامل والد-فرزندی ناکارآمد شهر تهران در سال تحصیلی 1399-1398 و والدین آنان تشکیل دادند. 40 دانشآموز با تعامل والد-فرزندی ناکارآمد به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و گواه قرار گرفتند (هر گروه 20 نفر). والدین دانشآموزان حاضر در گروه آزمایش توانمندسازی روانشناختی (10 جلسه) را دریافت کردند. پس از شروع مداخله، 4 نفر در گروه آزمایش و 3 نفر در گروه گواه از پژوهش انصراف دادند. پرسشنامههای این پژوهش شامل پرسشنامۀ رابطۀ والد-فرزندی (PCRQ) و پریشانی روانشناختی (PDQ) بود. دادههای حاصل از پژوهش به شیوۀ تحلیل واریانس آمیخته تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان میدهد بستۀ توانمندسازی روانشناختی از نظر متخصصان دارای روایی محتوایی کافی است. همچنین این بسته بر پریشانی روانشناختی (0001>P؛ 54/0=Eta؛ 22/39=F) دانشآموزان با تعامل والد-فرزندی ناکارآمد تأثیر داشته است. براساس یافتههای حاصل از پژوهش حاضر، بستۀ توانمندسازی روانشناختی با بهرهگیری از انعطافپذیری روانی، آموزش سبک فرزندپروری بهنجار و مشارکت هیجانی روشی کارآمد برای کاهش پریشانی روانشناختی دانشآموزان است. در پیشنهادی کاربردی بیان میشود بستۀ توانمندسازی روانشناختی در کلینیکهای روانشناختی استفاده شود.https://japr.ut.ac.ir/article_88624_f579acacba5ca85328a3ee2e50ee5680.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812613220220823The Effectiveness of Positive Psychology Intervention on Happiness and Positive Thinking in Chronically Mentally Ill Peopleاثربخشی مداخلۀ روانشناسی مثبتنگر بر شادکامی و تفکر مثبت در بیماران روانی مزمن2492638861610.22059/japr.2022.322478.643818FAاسماحریفیدانشجوی دکتری روانشناسی، گروه روانشناسی، واحد زاهدان، دانشگاه آزاد اسلامی ، زاهدان، ایرانhttps://orcid.org/00غلامرضاثناگوی محرراستادیارگروه روانشناسی، واحد زاهدان، دانشگاه آزاد اسلامی ، زاهدان، ایرانمحمودشیرازیدانشکده علوم تربیتی و روانشناسی،گروه روانشناسی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایرانJournal Article20210422The aim of the current study was to determine the effectiveness of positive psychology intervention on happiness and positive thinking among chronically mentally ill people in Mehrana Boarding Center in Zahedan. The research method was applied in terms of objective and data collection method as semi-experimental type with a pre-test-post-test design with a control group. The statistical population includes all female chronically mentally ill patients of Mehrana boarding center in Zahedan city in 2020-2021, of which 30 subjects (15 subjects in the experimental group and 15 subjects in the group waiting for treatment) were selected according to the available sampling method. Instruments used in the study included the Oxford Happiness Questionnaire (OHI) and the Positive Thinking Scale (PT). The positive psychology intervention was delivered in 8 sessions (1.5 hours) over 3 weeks for the experimental group. Descriptive statistics (mean and standard deviation) and inferential statistics (multivariate covariate analysis) were used to analyze the data. Data analysis was performed using SPSS-21 software. The results of the study showed that the intervention of positive psychology increased the feeling of happiness and positive thinking in chronically mentally ill patients in the experimental group compared to the control group with a significance level of 0.001. Therefore, paying attention to the importance of positive psychology intervention on happiness and positive thinking in chronically mentally ill is considered as one of the necessities of research and it is possible to use positive psychology intervention as a part of empowerment programs for chronically mentally ill and hold a course in this field is recommended.هدف از پژوهش حاضر، اثربخشی مداخله روانشناسی مثبتنگر بر شادکامی و تفکر مثبت در بیماران روانی مزمن مرکز شبانهروزی مهرآنای شهر زاهدان بود. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش جمعآوری اطلاعات از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعۀ آماری شامل کلیۀ بیماران روانی مزمن زن مرکز شبانهروزی مهرآنای شهر زاهدان در سال 1400-1399 است که از میان آنها 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه در انتظار درمان) به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامههای شادکامی آکسفورد (OHI) و مقیاس تفکر مثبت (PTS) بود. مداخلۀ روانشناسی مثبتنگر در هشت جلسه (جلسۀ 5/1 ساعته) به مدت سه هفته برای گروه آزمایش برگزار شد. بهمنظور تجزیه و تحلیل دادهها، از روشهای آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS21 انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد مداخلۀ روانشناسی مثبتنگر موجب افزایش شادکامی و تفکر مثبت در بیماران روانی مزمن در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل با سطح معناداری 001/0 میشود؛ بنابراین توجه به اهمیت مداخلۀ روانشناسی مثبتنگر بر شادکامی و تفکر مثبت در بیماران روانی مزمن یکی از ضرورتهای پژوهش محسوب میشود و میتوان از مداخلۀ روانشناسی مثبتنگر بهعنوان بخشی از برنامههای توانمندسازی بیماران روانی مزمن استفاده کرد و برگزاری دورههایی در این زمینه توصیه میشود.https://japr.ut.ac.ir/article_88616_9a5df9a12c3fcb2c1f1b74171e6bdf3b.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812613220220823The Effectiveness of a Forgiveness Training Program on the Academic Hope of Students Who Have Been Victims of Bullyingاثربخشی برنامۀ آموزش بخشایشگری بر امیدواری تحصیلی در میان دانشآموزان قربانی قلدری2652818862510.22059/japr.2022.325715.643871FAرحیمبدری گرگریاستادگروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران0000-0001-7196-6601اسکندرفتحی آذردانشیارگروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران0000-0001-7875-4986شهروزنعمتیدانشیارگروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران0000-0001-6898-9749دل آراممحمدیدانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران0000-0002-3052-2067Journal Article20210616The purpose of this study was to examine the effectiveness of a forgiveness training program on the academic hope of students who have been victims of bullying. This study was an applied and semi-experimental study with pretest/posttest and a control group with one-month follow-up. A sample of 32 male students who were victims of bullying was selected from the high school students of Tabriz in the academic year 2019-2020 using the one-stage cluster sampling method and randomly divided into two groups of 16. The experimental group received ten sessions of the forgiveness training. After the training, the posttest results were obtained and analyzed using multivariate covariance. Research instruments included the Bullying Victims Scale (BVS), Academic Hope Scale (AHS), and the Forgiveness Training Package. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance in SPSS20 software. The results showed that forgiveness training has a positive and significant effect on the components of academic hope in students who are victims of bullying, P <0.01. Based on the results, it can be said that forgiveness training can be a useful coping strategy for bullying victims so that they can use forgiveness to overcome the trauma of past experiences or traumatic events and improve their hope by creating positive emotions. In practice, forgiveness training can be used by educators as a potentially effective approach to improve school hope and prevent victimization.هدف پژوهش حاضر، ارزیابی اثربخشی برنامۀ آموزش بخشایشگری بر امیدواری تحصیلی در میان دانشآموزان قربانی قلدری دورۀ اول متوسطه بود. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نوع مطالعۀ نیمهتجربی با پیشآزمون و پسآزمون و دارای گروه کنترل با پیگیری یکماهه بود. از جامعۀ دانشآموزان متوسطۀ شهر تبریز در سال تحصیلی 1399-1398، با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای تکمرحلهای، نمونهای متشکل از 32 دانشآموز پسر قربانی قلدری انتخاب شدند و در دو گروه 16 نفری بهصورت تصادفی قرار گرفتند. گروه آزمایش ده جلسه مداخلۀ آموزش بخشایشگری دریافت کرد. بعد از اتمام آموزش نمرات پسآزمون اخذ و با استفاده از روش کوواریانس چندمتغیره تحلیل شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامۀ قربانی قلدری (BVS)، مقیاس امیدواری تحصیلی (AHS) و بستۀ آموزش بخشایشگری بود. دادهها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره در نرمافزار SPSS20 تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد آموزش بخشایشگری بر مؤلفههای امیدواری تحصیلی در میان دانشآموزان قربانی قلدری در سطح 01/0 < Pتأثیر مثبت و معنادار دارد. براساس یافتهها میتوان گفت آموزش بخشایشگری میتواند راهبرد مقابلهای مفیدی برای قربانیان قلدری باشد تا بتوانند برای غلبه بر آسیبهای ناشی از تجارب گذشته یا وقایع آسیبزای آینده، آن را بهکار گیرند و با ایجاد احساسات مثبت، امیدواری خود را بهبود بخشند. به لحاظ کاربردی، آموزش بخشایشگری میتواند بهعنوان یک رویکرد مؤثر بالقوه توسط مربیان برای کمک به بهبود امیدواری تحصیلی و پیشگیری از قربانیشدن استفاده شود.https://japr.ut.ac.ir/article_88625_a8a34f80b330ddb8a5562f78737a09f4.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812613220220823The Mediating Role of Academic Emotions and Psychological Well-Being in the Relationship between Perfectionism and Academic Stress in Studentsنقش واسطهای هیجانهای تحصیلی و بهزیستی روانشناختی در رابطۀ کمالگرایی و تنیدگی تحصیلی در دانشجویان2833028862010.22059/japr.2022.323644.643840FAاکبرعطادختاستاد گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایرانمتینهعبادیدانشجوی دکتری روان شناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایرانJournal Article20210511The purpose of this study was to investigate the mediating role of academic emotions (positive and negative) and psychological well-being in the relationship between perfectionism and academic stress in undergraduate students of Mohaghegh Ardabili University. The present study was conducted purposively and the method of data collection was descriptive correlation. The statistical population of the study included all students of Mohaghegh Ardabili College who were studying in the academic year 2019-2020. 370 subjects were selected as sample size by multistage clustering method. Academic Stress Questionnaire (ASQ), Perfectionism Questionnaire (PANPS), Academic Emotions Questionnaire (AEQ) and Psychological Well-Being Questionnaire (RPWBQ) were used. The results showed that positive perfectionism has a negative relationship with academic stress and negative perfectionism was positively related to academic stress, positive academic emotions were negatively related to academic stress, and negative academic emotions were positively related to academic stress. There was a negative relationship between psychological well-being and academic stress. Due to the indirect statistical theorem (T-subel) and VAF index, the mediation of negative and positive academic emotions and psychological well-being was found between positive and negative perfectionism variables with significant academic stress. According to the results, it is suggested that due to the important and significant role of academic emotions as a mediating variable, the positive and negative academic emotions of students should be identified, and by strengthening positive emotions and reducing negative emotions and improving well-being, the foundation for reducing academic stress in students should be established.هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطهای هیجانهای تحصیلی و بهزیستی روانشناختی در رابطۀ بین کمالگرایی و تنیدگی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی بود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و نحوۀ گردآوری دادهها همبستگی از نوع توصیفی بود. جامعۀ آماری پژوهش شامل همۀ دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی بودند که در سال تحصیلی 1399-1398 تحصیل میکردند. 370 نفر (215 پسر، 155 دختر) به روش خوشهای چندمرحلهای بهعنوان حجم نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامۀ تنیدگی تحصیلی (ASQ)، پرسشنامۀ کمالگرایی (PANPS)، پرسشنامۀ هیجان تحصیلی (AEQ) و پرسشنامۀ بهزیستی روانشناختی (RPWBQ) استفاده شد. دادههای جمعآوریشده نیز با استفاده از تحلیل همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر بهکمک نرمافزار Lisrel8.8 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد کمالگرایی مثبت با تنیدگی تحصیلی رابطۀ منفی و کمالگرایی منفی با تنیدگی تحصیلی رابطۀ مثبت دارد. هیجان تحصیلی مثبت با تنیدگی تحصیلی رابطۀ منفی و هیجان تحصیلی منفی با تنیدگی تحصیلی رابطۀ مثبت دارد. بین بهزیستی روانشناختی و تنیدگی تحصیلی رابطۀ منفی وجود دارد. با توجه به میزان آمارۀ t غیرمستقیم (تیسوبل) و شاخص VAF، میانجیگری هیجان تحصیلی منفی، هیجان تحصیلی مثبت و بهزیستی روانشناختی بین متغیرهای کمالگرایی مثبت و منفی با تنیدگی تحصیلی معنادار بهدست آمد. با توجه به نتایج، پیشنهاد میشود بهدلیل نقش مهم هیجانهای تحصیلی بهعنوان یک متغیر میانجی، هیجانهای تحصیلی مثبت و منفی دانشجویان شناسایی شود و با تقویت هیجانهای مثبت و کاهش هیجانهای منفی و همچنین بهبود بهزیستی، زمینۀ کاهش تنیدگی تحصیلی در دانشجویان فراهم شود.https://japr.ut.ac.ir/article_88620_8196b2adfc9ac138f8eb08e8a12df9a6.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812613220220823Offering Attachment-Based Mindfulness Therapy and Evaluating Its Efficacy on the Quality of Love and Empathy in Women Who Have Experienced Marital Infidelityتدوین درمان ذهنآگاهی دلبستهمحور و ارزیابی اثربخشی آن بر کیفیت عشق و همدلی در زنان با تجربۀ خیانت زناشویی3033238861510.22059/japr.2022.321684.643810FAمعصومهشمسیدانشجوی دکتری مشاوره ، گروه روانشناسی، واحد اراک، دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایران.داوودتقواییدانشیار گروه روانشناسی، واحد اراک، دانشگاه آزاد اسلامی، اراک، ایران.0000-0003-3686-9907حسینداوودیاستادیار گروه مشاوره، واحد خمین، دانشگاه آزاد اسلامی، خمین، ایران.Journal Article20210408The aim of this study was to develop an attachment-based mindfulness therapy and evaluate its effectiveness on the quality of love and empathy in women experiencing marital infidelity. The research method of the present study was a comparative analysis using the Breddy method in the qualitative part and a quasi-experiment with pretest, posttest and control group with two-month follow-up in the quantitative part. In the quantitative part, the statistical population included the women with marital experience who turned to counseling centers in the city of Tehran in the autumn 2020. For the study, 25 women with marital experience were selected through purposive sampling and randomly divided into experimental and control groups. The experimental group received eight sessions of attachment-based mindfulness therapy over two months. The questionnaires used in this study included Sternberg’s Triangular Love Scale (STLS) and the Marital Empathy Scale (MES). Data from the study were analyzed using the variance method with repeated measures and SPSS23 statistical software. The results showed that attachment-based mindfulness therapy has acceptable content validity. Moreover, this therapy has an impact on the quality of love (P<0.001, Eta=0.54, F=32.94) and empathy (P<0001, Eta=0.66, F=46.45) in the women with marital infidelity. According to the results of the study, attachment-oriented mindfulness therapy can be used as an efficient method to improve the quality of love and empathy in women with marital infidelity by using theoretical concepts of mindfulness therapy and attachment.پژوهش حاضر با هدف تدوین درمان ذهنآگاهی دلبستهمحور و ارزیابی اثربخشی آن بر کیفیت عشق و همدلی در زنان با تجربۀ خیانت زناشویی انجام گرفت. روش پژوهش کاربردی، در بخش کیفی تحلیلی-تطبیقی منطبق بر روش تطبیقی مقایسهای بوردی و در قسمت کمی نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه گواه و دورۀ پیگیری دوماهه بود. جامعۀ آماری، زنان با تجربۀ خیانت زناشویی مراجعهکننده به مراکز مشاورۀ شهر تهران در پاییز 1399 بود. برای اجرای پژوهش، 25 زن با تجربۀ خیانت زناشویی با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروههای آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش، درمان ذهنآگاهی دلبستهمحور (هشت جلسه) را طی دو ماه دریافت کرد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامۀ عشق (STLS) و مقیاس همدلی زناشویی (MES) بود. دادهها به شیوۀ تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر با نرمافزار آماری SPSS23 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد درمان ذهنآگاهی دلبستهمحور از نظر متخصصان دارای روایی محتوایی کافی است. همچنین این درمان بر کیفیت عشق (0001>P؛ 59/0=Eta؛ 94/32=F) و همدلی (0001>P؛ 66/0=Eta؛ 45/46=F) در زنان با تجربۀ خیانت زناشویی تأثیر داشته است. براساس یافتههای پژوهش حاضر، درمان ذهنآگاهی دلبستهمحور با بهرهگیری مفاهیم نظری درمان ذهناگاهی و دلبستگی میتواند بهعنوان درمانی کارآمد در جهت بهبود کیفیت عشق و همدلی در زنان با تجربۀ خیانت زناشویی بهکار گرفته شود.https://japr.ut.ac.ir/article_88615_60b47c5480e5ef765c4ba41db2dae432.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812613220220823Meta-analysis of National Research on the Effectiveness of Educational-therapeutic Interventions Based on Choice Theory in Controlling of Individual Behaviorفراتحلیل پژوهشهای داخلی در زمینۀ اثربخشی مداخلات آموزشی-درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب بر مدیریت رفتار فردی3253508861410.22059/japr.2022.321049.643800FAمسلمامیریدانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایرانجوادمصرآبادیاستاد گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایرانابوالفضلفریددانشیار گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایرانسیاوششیخ علیزادهاستادیار گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایرانJournal Article20210325In this applied research conducted with the method of meta-analysis, the numerical combination of the results of the researches conducted in Iran in the field of effectiveness of educational-therapeutic interventions based on choice theory in controlling individual behavior was discussed. The statistical population of the meta-analysis, the available studies related to the effectiveness of educational-therapeutic interventions based on the choice theory to control individual behavior, on the number of 416 studies from the scientific databases of SID, Comprehensive Portal of Humanities, Research Institute of Information Science and Technology of Iran, Database of Noor Specialized Magazines, Information bank of the country's publications and Civilica, which were published in Iran between 2000 and 2020. Based on the established criteria for inclusion and exclusion of baseline studies and sensitivity analysis, 72 effect sizes from 33 baseline studies were finally examined and the quantitative results of the selected studies were analyzed using CMA2. The results showed that educational-therapeutic interventions based on choice theory have a significant effect on the management of individual behavior, and according to Cohen’s criterion, the size of their combined effect is rated as large for the random effects model (ES =1.09). In conclusion, training based on choice theory can have a positive and significant effect on controlling individual behavior and improve relationships. Therefore, it is strongly recommended that the educational-therapeutic principles of choice theory be used individually and in groups in the counseling centers of various organizations.در این پژوهش کاربردی که با بهرهگیری از روش فراتحلیل انجام گرفت، به ترکیب عددی نتایج پژوهشهای انجامشده در ایران در زمینۀ اثربخشی مداخلات آموزشی-درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب بر مدیریت رفتار فردی پرداخته شد. جامعۀ آماری فراتحلیل مطالعات دردسترس مرتبط با بررسی اثربخشی مداخلات آموزشی-درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب بر مدیریت رفتار فردی، 416 پژوهش بود که در سالهای 1399-1379 منتشر شدهاند. برای این منظوراز پایگاههای اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پورتال جامع علوم انسانی، پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران، پایگاه مجلات تخصصی نور، بانک اطلاعات نشریات کشور<sup> </sup>و سیویلیکا در داخل کشور استفاده شد. براساس ملاکهای تعریفشدۀ ورود و خروج پژوهشهای اولیه و نیز تحلیل حساسیت، درنهایت 72 اندازۀ اثر از 33 مطالعۀ اولیه بررسی شدند. یافتههای کمی پژوهشهای منتخب نیز با نرمافزار CMA ویرایش 2 تحلیل شدند. نتایج نشان میدهد مداخلات آموزشی-درمانی مبتنی بر تئوری انتخاب بر مدیریت رفتار فردی تأثیر معناداری دارد. همچنین براساس ملاک کوهن، میزان اندازۀ اثر ترکیبی آن برای مدل اثرات تصادفی، در حد بزرگ (09/1= ES) ارزیابی میشود. بهطور خلاصه میتوان نتیجه گرفت آموزشهای مبتنی بر تئوری انتخاب میتواند بر مدیریت رفتار فردی و بهبود روابط افراد تأثیر مطلوب و چشمگیری داشته باشد؛ بنابراین بهشدت توصیه میشود مبانی آموزشی-درمانی تئوری انتخاب در مراکز مشاورهای سازمانهای مختلف بهصورت فردی و گروهی استفاده شود.https://japr.ut.ac.ir/article_88614_a88a02b12bb13081d5286311ec1b6c6d.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812613220220823Modeling the Quality of Marital Relationship Based on Dyadic Coping: The Mediating Role of We-ness Concept in Married Peopleمدلیابی کیفیت رابطۀ زناشویی براساس مقابلۀ زوجی: نقش میانجیگری مفهوم ما شدن در افراد متأهل3513648862610.22059/japr.2022.323887.643848FAزهرانادری نوبندگانیاستادیار گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه یزد، یزد، ایرانJournal Article20210516The purpose of this study was to examine the role of the we-concept in the relationship between supportive dyadic coping and marital relationship quality in married people. It was a practical study whose method was correlation using structural equation modeling. The research population was all married people in Shiraz in 1400, of which 205 married people (56 males and 149 females) were selected by the method of random sampling and participated in the study by filling out the Dyadic Coping Questionnaire (DCQ), the We-Ness Questionnaire (WQ) and the Revision of the Dyadic Adjustment Scale (RDAS).In addition, the data were analyzed using the Amos-24 and SPSS-24 software. The results showed that perceived supportive dyadic coping had a direct impact on marital quality, while the direct path of supportive dyadic coping was not significant for marital quality. Moreover, supportive dyadic coping by self and supportive dyadic coping by partner are indirectly related to marital quality by creating a sense of we among couples. Based on the findings, it can be said that people who use supportive dyadic coping in stressful life situations feel more united and closer to each other and eventually report higher marital quality. In this context, it is suggested that these findings be used to inform couples about the importance of couple confrontation during crises. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجیگری ماشدن در رابطۀ بین مقابلۀ حمایتی زوجی و کیفیت رابطۀ زناشویی در افراد متأهل بود. این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن همبستگی با استفاده از مدل معادلات ساختاری بود. جامعۀ پژوهش را افراد متأهل شهر شیراز در سال 1400 تشکیل دادند که از میان آنها 205 فرد متأهل (56 مرد و 149 زن) به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند و با پرکردن پرسشنامۀ مقابلۀ زوجی (DCQ)، پرسشنامۀ ماشدن (WQ) و مقیاس کیفیت زناشویی (RDAS) در پژوهش شرکت کردند. همچنین دادهها با استفاده از نرمافزارهای Amos نسخۀ 24 و SPSS نسخۀ 24 تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها نشان میدهد مقابلۀ زوجی حمایتی همسر بهصورت مستقیم بر کیفیت زناشویی تأثیر دارد؛ درحالیکه مسیر مستقیم مقابلۀ زوجی حمایتی خود به کیفیت زناشویی معنادار نبود. همچنین مقابلۀ زوجی حمایتی خود و همسر بهصورت غیرمستقیم و از طریق ایجاد حس ماشدن در زوجها با کیفیت زندگی زناشویی ارتباط دارند. براساس یافتهها میتوان گفت افرادی که در موقعیتهای استرسزای زندگی از مقابلههای زوجی حمایتی استفاده میکنند، احساس اتحاد و نزدیکی بیشتری با یکدیگر دارند و درنهایت با کیفیت زناشویی بالاتری مواجه میشوند. برای این منظور پیشنهاد میشود با هدف آگاهیبخشی به زوجها دربارۀ اهمیت مقابلۀ زوجی در بحرانها از این یافتهها استفاده شود.https://japr.ut.ac.ir/article_88626_0239092bb550c5a73678deb593ed8ead.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812613220220823Investigating the Structural Relationships of Mental Health based on Social Network Addiction Mediated by Parental Supervision Styles in High School Studentsبررسی روابط ساختاری سلامت روان براساس اعتیاد به شبکههای اجتماعی با میانجیگری سبکهای نظارتی والدین در دانشآموزان مقطع متوسطه3653808861810.22059/japr.2022.323581.643838FAسودابهابراهیمی ناصریدانشجوی دکتری مدیریت آموزشی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایرانداودطوسیدانشجوی دکتری مدیریت آموزشی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران0000-0002-2969-5390عادلزاهد بابلاناستاد گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایرانتقیاکبریاستادیار گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایرانJournal Article20210512The aim of the current research is to investigate the structural relationships of mental health based on virtual network dependence mediated by parental supervision style in high school students. According to the purpose, application and method of this research, the correlation is of structural equation modeling type. The statistical population of the research included the secondary school students in the city of Langrood in the academic year 2020-2021. The number of samples was assigned based on Klein’s rule of 220 people using the available sampling method. After data collection, 173 questionnaires, including 79 girls and 94 boys, were analyzed. The research instruments included Mental Health Questionnaires (GHQ), Addiction to Social Networks (SNA), and parents’ Supervisory Style (SKSS). The structural equation modeling method and Smart pls3 software were used for data analysis. The results showed that social network dependency was negatively and significantly related to mental health and parents’ supervision style. The research results indicate a positive significant relationship between parents’ supervision style and mental health. Moreover, parents’ supervision style may play a mediating role in the relationship between virtual network addiction and mental health. Therefore, social network addiction may increase the risk of depression and anxiety in teenagers. This problem has implications for teen mental health. Lack of adequate parental control leads to problems such as isolation, moral decline, aggression, and anxiety in teenagers.هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری سلامت روان براساس اعتیاد به شبکههای مجازی با میانجیگری سبکهای نظارتی والدین در دانشآموزان مقطع متوسطه بود. این پژوهش با توجه به هدف، کاربردی و روش آن همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعۀ آماری پژوهش شامل دانشآموزان متوسطۀ شهرستان لنگرود در سال تحصیلی 1400-1399 بود. تعداد نمونه نیز براساس قاعدۀ کلاین 220 نفر با روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شد. بعد از جمعآوری دادهها 173 پرسشنامه شامل 79 دختر و 94 پسر تحلیل شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامههای سلامت روان (GHQ)، اعتیاد به شبکههای اجتماعی (SNA) و سبک نظارتی والدین (SKSS) بود. بهمنظور تحلیل دادهها از روش مدلیابی معادلات ساختاری و نرمافزار Smart pls3 استفاده شد. نتایج نشان میدهد اعتیاد به شبکههای اجتماعی رابطۀ منفی و معناداری با سلامت روان و سبک نظارتی والدین دارد. یافتههای پژوهش دلالت بر رابطۀ مثبت و معنادار سبک نظارتی والدین با سلامت روان دارد. همچنین سبکهای نظارتی والدین میتواند نقش میانجی را دربارۀ اعتیاد به شبکههای مجازی و سلامت روان ایفا کند؛ بنابراین اعتیاد به شبکههای اجتماعی میتواند ریسک افسردگی و اضطراب را در نوجوانان افزایش دهد. این مسئله، پیامدهایی بر سلامت روان نوجوانان با خود به همراه دارد. در این میان مدیریتنکردن صحیح والدین موجب میشود نوجوانان با مسائلی از قبیل انزوا، افت اخلاقی، پرخاشگری و اضطراب مواجه شوند.https://japr.ut.ac.ir/article_88618_5f58fb8ed532f013ea62418ec4417ed7.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812613220220823The relationship between Psychological Entitlement and External Religious Orientation with Students' Life Satisfaction: the Mediating Role of Emotional Health and Internal Religious Orientationرابطۀ استحقاق روانشناختی و جهتگیری مذهبی بیرونی با رضایت زندگی دانشجویان: نقش واسطهای سلامت هیجانی و جهتگیری مذهبی درونی3814028862210.22059/japr.2022.323831.643845FAسانازدهقان مروستیدکتری روانشناسی تربیتی، گروه روانشناسی تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران0000-0001-8303-641Xحسنخیرخواهکارشناسی روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی، گروه روانشناسی، موسسه آموزش عالی رحمان، رامسر، ایرانJournal Article20210514The Aim Of This Study Was To Determine The Relationship Between Psychological Entitlement And External Orientation Of Religion According To The Mediating Role Of Emotional Health And Internal Orientation Of Religion With Students' Life Satisfaction. The Analysing Procedure Used In This Study Is Based On The Descriptive-Correlational Method And The Statistical Analysis Was Path Analysis. The Study Population Consisted Of Male And Female Students Of Different Levels And Fields Of Study Of Rahman Ramsar Institute Of Higher Education In The 98-99 Academic Year With A Population Of Approximately 750 People, From Whom 264 Students Are Selected For Conducting This Research. The Sampling Method Was Cluster Random. Research Instruments: Scott Haubner's Multidimensional Student Satisfaction Scale (2001), The Campbell Et's Psychological Entitlement Scale (2004), The Tenet Et's Warwick–Edinburgh Mental Well-Being Scale (2007) And The Allport And Ross's The Religious Orientation Scale (1967). The Results Showed That The Role Of Psychological Entitlement In Relation To Life Satisfaction Is Positive, Direct, And Meaningless (R = 0.05), But Psychological Entitlement Through Emotional Health Mediation Showed A Positive, Indirect And Significant Relationship With Life Satisfaction. Emotional Health Has A Positive, Direct, And Significant Relationship With Life Satisfaction (R = 0.34). The External Orientation Of Religionپژوهش حاضر با هدف تعیین رابطۀ استحقاق روانشناختی و جهتگیری مذهبی بیرونی با رضایت زندگی دانشجویان و نقش واسطهای سلامت هیجانی و جهتگیری مذهبی درونی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر، از نوع بنیادی (توصیفی-همبستگی) بود. جامعۀ پژوهش، دانشجویان دختر (482) و پسر (268) مؤسسۀ آموزش عالی رحمان رامسر در سال تحصیلی 1399-1398 با جمعیت تقریبی 750 نفر بودند که درمجموع با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای، 264 نفر (185 دختر و 79 پسر) برای نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس چندبعدی رضایت دانشجویان (MSLSS)، مقیاس استحقاق روانشناختی (PES)، بهزیستی و سلامت هیجانی ادینبورگ- وارویک (WEMWBS) و آزمون جهتگیری مذهبی (ROS) بود. روش تحلیل آماری، تحلیل مسیر (لیزرل 7/8 و SPSS18) بود. یافتهها نشان میدهد استحقاق روانشناختی با سلامت هیجانی رابطۀ مثبت، مستقیم و معنادار (33/0 <em>r=</em>) دارد. استحقاق روانشناختی با میانجیگری سلامت هیجانی ارتباط مثبت، غیرمستقیم و معنادار با رضایت از زندگی دارد. سلامت هیجانی با رضایت از زندگی رابطۀ مثبت، مستقیم و معنادار (36/0 <em>r=</em>) دارد. جهتگیری بیرونی مذهب با رضایت از زندگی رابطۀ منفی، مستقیم و معنادار (17/0- <em>r=</em>) و جهتگیری درونی مذهب با رضایت از زندگی رابطۀ مثبت، مستقیم و معنادار (36/0 <em>r=</em>) نشان میدهد. جهتگیری بیرونی مذهب با جهتگیری درونی رابطۀ مثبت، مستقیم و معنادار (42/0 <em>r=</em>) دارد. جهتگیری بیرونی مذهب با رضایت از زندگی با توجه به نقش میانجی جهتگیری درونی مذهب، رابطۀ مثبت، غیرمستقیم و معنادار (34/0 <em>r=</em>) دارد. نتیجهگیری میشود استحقاق روانشناختی بهعنوان سبک مقابلۀ کارآمد از طریق سلامت هیجانی به بهبود رضایت از زندگی دانشجویان منجر میشود و اگر پیامد انجام تشریفات دینی، باور و ایمان به خدا و همیاری و همفکری با آحاد جامعه باشد، رضایت از زندگی را در پی دارد. پیشنهاد میشود کارگاههای مهارتهای زندگی و جهتگیری مذهبی ویژۀ دانشجویان با هدف بهبود بهزیستی روانشناختی برگزار شوند.<br /><strong> </strong>https://japr.ut.ac.ir/article_88622_ac36b10ca1b26bf02919a111b4ad55eb.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812613220220823Comparison of the Effectiveness of a Mindfulness-Based Cognitive Intervention with a Metacognitive Intervention in Reducing Anxiety Symptoms and Rumination in Women with Multiple Sclerosisمقایسة اثربخشی مداخلة شناختی مبتنی بر بهوشیاری با مداخلة فراشناختی بر کاهش نشانههای اضطراب و نشخوار فکری در زنان مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروزیس4034198861710.22059/japr.2022.322615.643829FAصدیقهعبادیکارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشکده علوم پزشکی، واحد ساری دانشگاه آزاد اسلامی، ساری، ایرانهدیبابایی کفاکیاستادیار گروه روانشناسی،دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، موسسه آموزش عالی فروردین، قائمشهر، ایرانJournal Article20210512The purpose of this study was to compare the effectiveness of a mindfulness-based cognitive intervention and a metacognitive intervention on anxiety symptoms and rumination in patients with multiple sclerosis. The method of this study was based on the purpose and research design and was quasi-experimental and pretest-posttest with a control group. For this purpose, among all women with MS under the auspices of MS Association of Mazandaran Province year 2019, residing in Sari, 45 individuals were selected through purposive sampling and randomly divided into three groups (2 intervention groups and one control group). Members of the intervention groups were trained in 8 one-hour sessions. Participants answered the Self Rating Anxiety Scale (SAS) and the Ruminative Response Scale (RRS) once before the intervention and once after the intervention. Data were then analyzed using SPSS version 26. The results of multivariate analysis of covariance showed that the difference between the two groups of mindfulness-based cognitive therapy and metacognitive therapy on anxiety and rumination was significant (p <0.05) and that mindfulness therapy had a greater effect on metacognitive therapy than reducing anxiety and rumination. Considering the importance that the mental health of patients with multiple sclerosis has in controlling the disease and its consequences, the use of the above treatments seems to be useful and fruitful. Therefore, therapists are recommended to use these two interventions, especially mindfulness-based interventions, to promote the mental health of these patients.هدف پژوهش حاضر مقایسة اثربخشی مداخلة شناختی مبتنی بر بهوشیاری و مداخلة فراشناختی بر اضطراب و نشخوار فکری بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود. روش این مطالعه براساس هدف، کاربردی و بر مبنای طرح تحقیق نیمهآزمایشی و از نوع پیشآزمون- پسآزمون با یک گروه کنترل بود. بدینمنظور از میان همة زنان مبتلا به ام اس عضو انجمن ام اس استان مازندران ساکن شهرستان ساری (تعداد کل= 80 نفر) در سال 1399، تعداد 45 نفر به شیوة نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در سه گروه مداخلة 1 (درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن)، مداخلة 2 (درمان فراشناخت) و کنترل (بدون مداخله) جایدهی اعضای گروههای مداخله به مدت 8 جلسة یکساعته، تحت آموزش قرار گرفتند. شرکتکنندگان یک بار پیش از شروع مداخله و یک بار پس از اتمام مداخله، به مقیاس خودگزارشی اضطراب (SAS) و مقیاس پاسخ نشخوار فکری (RRS) پاسخ دادند. سپس دادهها بهکمک نرمافزار SPSS نسخة 26 تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون LSD نشان میدهد تفاوت بین دو گروه درمان شناختی مبتنی بر حضور ذهن و درمان فراشناخت در متغیر اضطراب و نشخوار فکری معنادار است (05/0<p). درمان شناختی مبتنی بر بهوشیاری نیز تأثیر بیشتری از درمان فراشناخت در کاهش اضطراب و نشخوار فکری داشته است. با توجه به اهمیت سلامت روان بیماران مبتلا به بیماری مولتیپل اسکلروز در مهار هرچه بهتر این بیماری و تبعات آن، بهنظر میرسد استفاده از درمانهای فوق مفید و ثمربخش باشد؛ بنابراین به درمانگران توصیه میشود برای ارتقای سلامت روان این بیماران از این دو مداخله، بهویژه مداخلة مبتنی بر بهوشیاری بهره بگیرند.https://japr.ut.ac.ir/article_88617_14bc2090209d72852461f75a2dc33cd4.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812613220220823Comparison of Early Maladaptive Schemas and Autobiographical Memory in People with Depression, Anxiety Disorders, and Normal Personsمقایسۀ طرحوارههای ناسازگار اولیه و حافظۀ شرححال در افراد مبتلا به اختلال افسردگی، اضطرابی و بهنجار4214348862710.22059/japr.2022.320466.643786FAالهامطالب لوکارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، رودهن، ایرانافسانهطاهریاستادیار گروه روانشناسی سلامت، دانشگاه آزاد کرج، کرج، ایرانJournal Article20210330The aim of the present study was to compare primary maladaptive schemas and historical memory in people with depressive, anxiety, and normal disorders. The study was practical and causal-comparative. The research population included all people with anxiety and depression disorders who presented to psychological clinics in the 5th district of Tehran in 2019-2020. Therefore, 90 people were selected for this research with three variables (30 people with depressive disorders, 30 people with anxiety disorders, and 30 normal people, 51 females, 39 males). The research instruments included the Autobiographical Memory Questionnaire (AMI) and Young Schema Questionnaire-Short Form (YSQ-SF). Data analysis was done through Student's t-test and analysis of variance in SPSS26 software. The results showed that the average difference of all five domains of primary maladaptive schemas in depressed and anxious participants compared with normal participants was significant at the 0.01 level, and these two groups had higher mean scores in all five domains of primary maladaptive schemas compared with normal people. they got The difference in the mean score of event memory in the two groups of normal and anxious participants is significant at the 0.01 level, and normal people scored higher average scores in this component compared with anxious participants.هدف از پژوهش حاضر، مقایسۀ طرحوارههای ناسازگار اولیه و حافظۀ شرححال در افراد مبتلا به اختلال افسردگی، اضطرابی و بهنجار بود. مطالعه کاربردی و از نوع علی-مقایسهای بود. جامعۀ پژوهش شامل کلیۀ افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی و افسردگی مراجعهکننده به کلینیکهای روانشناختی منطقۀ 5 شهر تهران در سال 1399- 1398 بودند؛ بنابراین در این پژوهش با داشتن سه متغیر، 90 نفر به شیوۀ دردسترس (30 نفر اختلال افسردگی، 30 نفر اختلال اضطرابی و 30 نفر بهنجار شامل 51 زن و 39 مرد) انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامۀ حافظۀ شرححال (AMI) و طرحوارههای ناسازگار اولیه (YSQ-SF) بود. تحلیل دادهها از طریق آزمون تی استیودنت و تحلیل واریانس، در نرمافزار SPSS26 انجام شد. نتایج نشان داد تفاوت میانگین هر پنج حوزۀ طرحوارههای ناسازگار اولیه در شرکتکنندگان افسرده و مضطرب در مقایسه با شرکتکنندگان بهنجار در سطح 01/0 معنادار است و آن دو گروه در مقایسه با افراد بهنجار، میانگین نمرات بالاتری در هر پنج حوزۀ طرحوارههای ناسازگار اولیه بهدست آوردند. تفاوت میانگین حافظۀ رویدادی در دو گروه شرکتکنندگان بهنجار و مضطرب در سطح 01/0 معنادار است و افراد بهنجار در مقایسه با شرکتکنندگان مضطرب در آن مؤلفه میانگین نمرات بالاتری کسب کردند.https://japr.ut.ac.ir/article_88627_9427b05666640a0919118490d9f68641.pdf