دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-81263420130219Development and Validation of a Student Engagement in Academic Activities Scaleساخت و اعتباریابی مقیاس درگیری در امور تحصیلی1165282110.22059/japr.2013.52821FAJournal Article20120611درگیری دانش آموزان در امور تحصیلی، محور تلاش های اصلاحی مدارس برای بهبود آموزش محسوب می شود. بنابراین، شناخت این سازه از اهمیت زیادی برخوردار است. بر این اساس، این پژوهش با هدف ساخت و اعتباریابی مقیاس درگیری در امور تحصیلی (SEAAS) انجام شده است. در این پژوهش، 824 دانشآموز (392 دختر، 432 پسر) پایه اول دبیرستان به مقیاس محقق ساخته پاسخ دادند. پس از تایید روایی محتوایی گویه ها، آماده سازی داده ها و بررسی مفروضه ها اجرای تحلیل عاملی اکتشافی با روش مؤلفه های اصلی و چرخش پروماکس منجر به استخراج 4 عامل درگیری شناختی، درگیری روانشناختی، درگیری علمی و درگیری رفتاری شد. علاوه بر این، استفاده از تحلیل عاملی تاییدی مرتبه اول منجر به تایید 4 عامل شد و تحلیل عاملی مرتبه دوم قرار گرفتن 4 عامل به دست آمده زیرسازه درگیری تحصیلی را تایید کرد. پایایی مقیاس از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای ابعاد درگیری تحصیلی در دامنه 61/0 تا 73/0 و برای کل مقیاس نیز 85/0 به دست آمد و از طریق بازآزمایی برای مؤلفه ها درگیری در امور تحصیلی در دامنه 71/0 تا 78/0 و برای کل مقیاس 75/0 به دست آمد. بنابراین، نمرات به دست آمده از مقیاس محقق ساخته درگیری در امور تحصیلی از پایایی و روایی مناسبی برای سنجش مشارکت دانش آموزان در فعالیت های تحصیلی برخوردار است.https://japr.ut.ac.ir/article_52821_d67ed0841557c1600b1851354ca258b6.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-81263420130219The Role of Group Membership and Representational Strength in the Relationship between Implicit and Explicit Cognitionsنقش عضویت گروهی و بازنمایی در رابطه بین شناخت های ضمنی و آشکار17325282210.22059/japr.2013.52822FAJournal Article20120627در مطالعات شناخت اجتماعی، هر شناخت مشخص به دو طریق مستقیم و غیرمستقیم قابل اندازه گیری است. بنابراین، شناخت ضمنی که حاصل اندازه گیری غیرمستقیم است؛ غالباً در مقابل شناخت آشکار که حاصل سنجش مستقیم است، قرار داده می شود. هدف این پژوهش، آزمودن نقش تعدیل کننده دو متغیر عضویت در گروه های اجتماعی جنس و گروه رشته و نیز قدرت بازنمایی شناخت ها (شامل مؤلفه های اهمیت و ثبات بازنمایی)، در رابطه بین شناخت ضمنی و شناخت آشکار در متن سه شناخت هویت جنسی، هویت گروه رشته ای و تصور قالبی جنس- رشته بود. به این منظور، 192 نفر از دانشجویان دو دانشکده از دانشگاه های تهران (96 علوم انسانی، 96 ریاضی فنی؛ 96 پسر، 96 دختر) در این پژوهش شرکت کردند. سه شناخت مورد تمرکز به دو شیوه، یکی مستقیم با استفاده از پرسش های لیکرت و دیگری غیرمستقیم با استفاده از آزمون تداعی ضمنی سنجیده شدند. همچنین سئوالاتی برای سنجش مؤلفه های قدرت بازنمایی پرسیده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که اهمیت جنس و اهمیت تحصیل به ترتیب رابطه هویت جنسی ضمنی و آشکار و هویت گروه رشته ای ضمنی و آشکار را تعدیل کردند. مؤلفه دیگر، یعنی ثبات بازنمایی، تعدیل کننده معناداری نبود. بین گروه های اجتماعی مورد بررسی تفاوتهایی از نظر اختلاف شناخت ضمنی و شناخت آشکار در خصوص هر سه شناخت بود. بر مبنای یافته ها می توان گفت که مؤلفه های مختلف قدرت از نظر چگونگی تعدیل رابطه شناخت ضمنی و شناخت آشکار متفاوت عمل می کنند. همچنین عضویت گروهی نقش مهمی در رابطه شناخت ضمنی و شناخت آشکار ایفا می کند و لازم است در پژوهش های بعدی توجه جدی تری به آن صورت گیرد.https://japr.ut.ac.ir/article_52822_354285eaa611c7e20187e229d9172fcd.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-81263420130219Self-Efficacy, Social Support, and Self Care Behaviors of Patients with Type II Diabetesخودکارآمدی، حمایت اجتماعی و رفتارهای خودمراقبتی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو33445282510.22059/japr.2013.52825FAJournal Article20120627در این پژوهش، نقش خودکارآمدی و حمایت اجتماعی در رفتارهای مراقبت از خود بیماران مبتلا به دیابت نوع دو مورد بررسی قرار گرفت. هدف از این مطالعه، تعیین نقش خودکارآمدی و ابعاد حمایت اجتماعی یعنی حمایت اجتماعی دوستان، خانواده و افراد مهم دیگر در رفتارهای خود مراقبتی بیماران بود. در این پژوهش 160 نفر (90 زن، 70 مرد) از مراجعان به انجمن دیابت ایران شرکت کردند. پس از نمونهگیری، با افراد منتخب تماس گرفته شده و توضیحات لازم در مورد پژوهش به آن ها داده شد و در صورت تمایل شان به شرکت در تحقیق، پرسشنامه ها به آدرس محل سکونت آنان ارسال شد. جهت عودت پرسشنامه ها نیز تمهیدات لازم اتخاذ شد. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس خودکارآمدی (GSS)، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS) و مقیاس رفتارهای خودمراقبتی (DSBQ) بود. نتایج نشان دادند، خودکارآمدی و زیرمقیاس های حمایت اجتماعی با رفتارهای خودمراقبتی رابطه معنادار دارند. همچنین نتایج پژوهش نشان داد، خودکارآمدی و زیرمقیاس فرد مهم دیگر حمایت اجتماعی توان پیش بین رفتارهای خودمراقبتی را داشتند. پژوهش حاضر و پژوهش هایی از این دست، پشتوانه تجربی لازم در زمینه ارائه راهکارهای روانشناختی مناسب جهت ارتقاء سازگاری با بیماری و افزایش رفتارهای خودمراقبتی را در بیماران مبتلا به دیابت نوع دو فراهم می کند.https://japr.ut.ac.ir/article_52825_9702fec970fd8f733ab89582bab81dc2.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-81263420130219Relationship between Emotional Intelligence, Irrational beliefs and Academic Achievementرابطه هوش هیجانی با باورهای غیرمنطقی و پیشرفت تحصیلی45585282810.22059/japr.2013.52828FAJournal Article20120526هدف پژوهش حاضر، تعیین رابطه هوش هیجانی و مؤلفه های آن با باورهای غیرمنطقی و پیشرفت تحصیلی دانشجویان بود. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج به تعداد 10 هزار نفر بود که از میان آن ها 370 نفر (262 دختر، 108 پسر) انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه هوش هیجانی (EQ-i) و پرسشنامه باورهای غیرمنطقی (IBQ) بود. یافته ها رابطه منفی و معناداری را بین هوش هیجانی با باورهای غیرمنطقی نشان داد؛ به گونه ای که دانشجویانی که دارای هوش هیجانی بالاتری بودند، باورهای غیرمنطقی کم تری داشتند. رابطه پیشرفت تحصیلی با هوش هیجانی و مؤلفه های آن مثبت و با باورهای غیرمنطقی منفی بود. مؤلفه های هوش هیجانی از جمله مهارت های درون فردی، میان فردی، سازگاری و خلق عمومی با باورهای غیرمنطقی رابطه منفی و معنادار داشت، بدین صورت که دانشجویانی که دارای نمره های بالاتری در مؤلفه های مذکور بودند باورهای غیرمنطقی کم تری داشتند. از میان مؤلفه های هوش هیجانی فقط مؤلفه کنترل استرس با باورهای غیرمنطقی رابطه معنادار نداشت. از آنجا که باورها تعیین کننده زیربنایی احساسات و رفتار انسان ها هستند، با ارتقاء سطح هوش هیجانی دانشجویان به طرق مختلف از جمله برگزاری دوره ها و کارگاه های آموزشِ هوش هیجانی می توان باورهای غیرمنطقی آن ها را کاهش داد و بهداشت روانی و پیشرفت تحصیلی آن ها را تامین کرد.https://japr.ut.ac.ir/article_52828_b80d40af3a91bdda0f2d6ed10f4b5436.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-81263420130219Testing Factorial Structure of Self-Directed Scale and Its Relationship with Academic Motivation in University Studentsآزمون ساختار عاملی یادگیری خودراهبری در دانشجویان و رابطه آن با انگیزش تحصیلی59745283110.22059/japr.2013.52831FAJournal Article20120125تغییر و تحولات سریع در عرصه علم و دانش، نیاز مبرم نظام های آموزش عالی را به فراگیران خودراهبر و مستقل ضروری می سازد. بنابراین، شناسایی زمینه ها و بررسی فرآیندهای روانشناختی حاکم بر این وضعیت و ارزشیابی خودراهبری و پیامدهای آن حائز اهمیت است. هدف پژوهش حاضر، اعتباریابی مقیاس آمادگی یادگیری خودراهبر و بررسی رابطه آن با انگیزش تحصیلی بود. دویست نفر (112 دختر، 80 پسر) در این پژوهش شرکت کردند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه های آمادگی برای یادگیری خودراهبر (SLRS) و انگیزش تحصیلی (AMS) بود. نتایج نشان داد که سه عامل خودمدیریتی، رغبت برای یادگیری و خودکنترلی از سئوالات پرسشنامه خودراهبردی قابل استخراج است که 16/27 درصد کل واریانس را تبیین می کرد. ضرایب آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه و عامل های مذکور در حد مطلوب همسانی درونی پرسشنامه را تایید کرد. یادگیری خودراهبر و مؤلفه های آن با انگیزش تحصیلی همبستگی مثبت معناداری داشتند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که 16 درصد واریانس انگیزش تحصیلی از طریق خودراهبری و عامل های آن قابل تبیین است. نتایج آزمون t نشان داد که بین خودراهبری و انگیزش تحصیلی دانشجویان دختر و پسر تفاوت معنادار وجود ندارد. همچنین نتایج آزمون تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد بین عامل های خودراهبری، در خودمدیریتی و رغبت به یادگیری و در عامل های انگیزش تحصیلی، در انگیزش درونی برای تجربه تحریک و تنظیم درون فکنی شده، بین دختران و پسران تفاوت معنادار وجود دارد. مقیاس آمادگی یادگیری خودراهبر از روایی و پایایی لازم برای دانشجویان ایرانی برخوردار است و نمرات آن می توانند انگیزش تحصیلی را پیش بینی کنند.https://japr.ut.ac.ir/article_52831_f106dfb4a110e8787e5d3cda8fea0188.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-81263420130219Theoretical and Practical Comparison of Creativity in Iranian and Australian Teachers’ Classesمقایسه نظری و عملی خلاقیت در کلاس های درس معلمان ایرانی و استرالیایی75905283210.22059/japr.2013.52832FAJournal Article20111012عصر خلاق اطلاعات، ارتباطات و تعاملات باعث شده تا خلاقیت امری کلیدی در راستای شکوفایی اجتماعی و فردی قلمداد گردد. از جمله دلایل نیاز به خلاقیت، بروز چالش است. امروزه دنیا با دو چالش جهانی شدن و رقابت مواجه است و راه غالب شدن بر آن ها دست یابی به ایده ها، برنامه ها و شیوه های نوین در برخورد با آن ها می باشد. برای رسیدن به این امر، اهداف نظام آموزشی باید حامل پیام های خلاق باشد تا این فرآیند محقق شود. آموزش مفاهیم مربوط به خلاقیت به معلمان و شیوه به کارگیری آن نیز امری مهم است؛ چرا که معلمان بارورکننده خلاقیت در کلاس های درس هستند. این تحقیق به شیوه کیفی و از طریق مشاهده و مصاحبه انجام گرفت و مقایسه ای تطبیقی در حوزه نظری و عملی معلمان ایرانی و استرالیایی در کلاس های درس در رابطه با مقوله خلاقیت بود. از سوی دیگر، نقاط اشتراک و افتراق این دو حوزه بین معلمان ایرانی و استرالیایی مورد بررسی قرار گرفت. علاوه بر این، راهکارهای اجرایی آموزش خلاق در مدارس نیز بررسی شد. معلمان در رابطه با مقوله خلاقیت در کلاس، مورد مصاحبه و مشاهده قرار گرفتند. پس از انجام تحقیق محققان دریافتند که بین معلمان ایرانی و استرالیایی در حوزه نظر شباهت زیادی وجود دارد؛ در حالی که در حوزه عمل تفاوت چشمگیر است.https://japr.ut.ac.ir/article_52832_1a865078e1878775a6da7d29a47b9a18.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-81263420130219Positive Thinking: An Attempt to Develop a Iranian- Islamic Theoretical Modelمثبت نگری: تلاشی برای تدوین الگویی ایرانی- اسلامی911125283310.22059/japr.2013.52833FAJournal Article20111011<span style="line-height: 99%; font-family: 'B Mitra'; font-size: 9pt; mso-ascii-font-family: 'Times New Roman'; mso-hansi-font-family: 'Times New Roman';" lang="FA">هدف از پژوهش حاضر مرور انتقادی نظریات و رویکردهای مرتبط با مثبت نگری و ارائه مدلی نظری برای آن بر اساس آموزه های دین اسلام منطبق با اصول ارزشی و فرهنگی حاکم بر جامعه بود. برای این منظور، مبانی فلسفی و تاریخی مثبت نگری در مکاتب فکری مختلف از جمله لایپزیک، صدرا، کانت، فروید و جیمز به صورت انتقادی بررسی شد. علاوه بر این، مبانی نظری مرتبط با سازه های مثبت گرا از جمله خوش بینی در دو دیدگاه سیلیگمن و شییر و کارور، امید و افکار خودآیند در زیرمجموعه نظریه هایی همچون سبک اسناد و مدل انتظار ارزش مورد واکاوی قرار گرفت. در نهایت بر اساس نظریه دلبستگی بالبی، مدل نظری مثبت نگری تشریح و کارکردهای آن در شیوه تفکر افراد پیرامون وقایع گذشته، حال و انتظارات از وقایع آتی تبیین شد. از آنجا که نظریه دلبستگی جزو نظریههای ارتباطی است، مثبت نگری هم در این پارادایم شامل ارتباط فرد با وجود متعالی (خدا)، دیگران، طبیعت و خود مورد بحث قرار گرفته است.</span>https://japr.ut.ac.ir/article_52833_23c0b1ed59b6972f9744c03cdeffa92a.pdf