دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-81266120150321The Study of the Effectiveness of Group Training Problem-Solving Skills,
on Anger Control High School Studentsاثربخشی آموزش گروهی مهارت حل مسئله بر کنترل خشم دانش آموزان مقطع متوسطه1105457010.22059/japr.2015.54570FAJournal Article20150819پرخاشگری به عنوان یک مشکل شدید و رو به افزایش در میان نوجوانان شناخته شده است. در حال حاضر، پرخاشگری یک مسئله اجتماعی و یکی از موضوعات اساسی بهداشت روانی به حساب می آید. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی مهارت حل مسئله بر کنترل خشم انجام گرفت. این پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون است. جامعه مورد مطالعه کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه شهرستان شهریار استان تهران بود. از این میان 50 نفر از دانش آموزان که دارای نمرات پایین در پرسشنامه کنترل خشم بودند، به تصادف انتخاب، و به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مهارت حل مسئله قرار گرفتند و در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. داده های به دست آمده با استفاده از روش آماری کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که کنترل در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافته است. نتیجه این پژوهش نشان داد که آموزش گروهی مهارت حل مسئله باعث افزایش کنترل خشم می گردد.https://japr.ut.ac.ir/article_54570_10375892a91d9effb065a1b063b7e203.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-81266120150321The Comparison of Interpersonal Identity Statuses in Married People
with Regards to Emotional Divorceمقایسه منزلت های هویت بین فردی زنان و مردان متاهل با توجه به وضعیت طلاق عاطفی11235457110.22059/japr.2015.54571FAJournal Article20140302شکل گیری هویت و نقش آن در برقراری روابط صمیمانه در ازدواج از اهمیت ویژه برخوردار بوده و نیازمند مطالعه و تحقیق است. مطالعه حاضر با هدف بررسی مقایسه ای منزلت های هویت بین فردی متاهلین دارای و بدون نشانگان طلاق عاطفی ساکن شهر قزوین صورت گرفته است. پژوهش از نوع توصیفی و علی- مقایسه ای است. روش نمونه گیری، خوشه ای دومرحله ای است. بدین منظور 200 زن و مرد متاهلی که نزدیک به پنج سال از ازدواج آن ها گذشته است، به طور تصادفی از پنج منطقه از شهر قزوین انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات، آزمون عینی گسترش یافته ی منزلت های هویت من (EOM-EIS2)، و مقیاس طلاق عاطفی گاتمن مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد بین دو گروه زنان و مردان در منزلت های هویتی بین فردی تفاوت معناداری وجود ندارد، اما بین منزلت های هویت افراد با توجه به وضعیت طلاق عاطفی تفاوت معناداری مشاهده شد. تحلیل واریانس داده ها حاکی از تفاوت معنادار بین دو گروه دارای و بدون نشانگان طلاق عاطفی در منزلت های هویتی سردرگم و بحران زده بود، بدین معنی که گروه دارای نشانگان طلاق عاطفی در دو منزلت هویتی یادشده، نمرات بیش تری کسب نمودند. همسرانی که در هویت ارتباطی بین فردی سردرگم هستند، بیش تر دارای نشانگان طلاق عاطفی هستند. لذا توجه افراد به همسانی در هویت، به عنوان یکی از ملاک های همسرگزینی، می تواند زمینه ساز زناشویی موفق در زندگی مشترکِ آینده آن ها قلمداد شود.https://japr.ut.ac.ir/article_54571_5c9520737c80119807e3ba7187edaa33.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-81266120150321Meta-Analysis of Working Memory Training and its Generalization Effectفراتحلیلی بر اثربخشی مداخله در حوزه حافظه فعال25465457210.22059/japr.2015.54572FAJournal Article20150819پژوهش حاضر با هدف بررسی نظام دار و فراتحلیل مطالعات انجام شده در خصوص تاثیر تمرین بر افزایش ظرفیت حافظه فعال و ارتقاء مهارت های تحصیلی کودکان انجام شده است. پایگاه ها و منابع اطلاعاتی مختلف جستجو، و مقالات چاپ شده در حیطه آموزش حافظه فعال شناسایی شد. کیفیت مقاله ها بررسی، و فقط پژوهش های تجربی و شبه تجربی دارای گروه کنترل از سال 2000 وارد تحلیل شدند. تحلیل داده های 35 مقاله بیانگر اندازه اثر متوسط (65/0 d=) ] فاصله اطمینان 95/0 درصدی، حد پایین 52/0- حد بالا 77/0[ برای اثربخشی آموزش حافظه فعال بر ظرفیت این حافظه است. تعمیم این آموزش بر مهارت های تحصیلی با اندازه اثر (25/0 =d) ] دامنه اطمینان 95/0 درصدی، حد بالا 42/0 - حد پایین 07/0 [ در سطح پایین قرار دارد. آموزش حافظه فعال تکنیک آموزشی موثری برای افزایش توانمندی حافظه فعال افراد است، ولی اثر انتقال این توانایی با آموزش مستقیم حافظه فعال به مهارت های تحصیلی پایین می باشد.https://japr.ut.ac.ir/article_54572_22fc31c561b0a96d06240406fd2545d3.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-81266120150321The Effect of Repetition Suppression Phenomenon and Frequency
of the Auditory Stimulus on Perceived Durationتاثیر پدیده سرکوب تکرار و فرکانس محرک شنیداری بر ادراک مدت زمانی آن47605457310.22059/japr.2015.54573FAJournal Article20150819ارائه تکراری یک محرک موجب کاهش پاسخ عصبی به آن می شود. این پدیده به نام سرکوب تکرار شناخته می شود. برای محرک های دیداری، نشان داده شده که پدیده سرکوب تکرار منجر به کاهش زمان درک شده محرک می گردد. هدف از این مطالعه تعیین اثر تکرار محرک صوتی و همچنین فرکانس صوت خالص بر ادراک مدت زمانی آن است. برای این منظور، از پارادایم ادبال در یک تکلیف افتراق زمانی بر روی 18 دانشجوی دختر و پسر استفاده شد و از روی منحنی های روانسنجی به دست آمده برای هر فرد، ضریب تحریف مدت زمانی محاسبه گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که ارائه یک محرک ادبال صوتی پس از چندین بار ارائه تکراری یک محرک استاندارد موجب افزایش زمان ادراک شده می شود. همچنین نشان داده شد که با افزایش فرکانس محرک ادبال، زمان درک شده هم به صورت معنی داری افزایش می یابد. در طیف زیر یک ثانیه، کلیدهای زمانی ابتدا به صورت محلی در نواحی خاص هر مدالیته استخراج شده، و سپس این کلیدها در نواحی سطح بالاتر با هم ترکیب می شوند و این موجب می شود که هم پدیده سرکوب تکرار، و هم ویژگی های ذاتی محرک از جمله فرکانس محرک شنیداری بر ادراک مدت زمانی آن اثر بگذارد.https://japr.ut.ac.ir/article_54573_fa38faba12641ad719e205f7a69b4a67.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-81266120150321The Effect of Increasing HRV Resonance Frequency on Reduction of Depression in post-CABG patientsتأثیر افزایش فرکانس رزونانس HRV بر کاهش افسردگی بیماران عروق کرونر قلب به دنبال جراحی CABG61885457410.22059/japr.2015.54574FAJournal Article20150819دو دهه تحقیقات گسترده نشان می دهند که تغییرپذیری ضربان قلب (HRV) با تنظیم هیجان ها، سلامت و بیماری ارتباط مستقیم دارد. کاهش HRV با افزایش علائم افسردگی، پیشرفت بیماری عروق کرونر قلب و افزایش خطر مرگ و میر پس از رویدادهای قلبی همراه است. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر افزایش فرکانس رزونانس HRV از طریق مداخلات روانشناختی بر کاهش افسردگی بیماران به دنبال جراحی عروق کرونر قلب بود. نمونۀ مورد مطالعه 75 بیمار جراحی شده ی عروق کرونر بودند که از بین بیماران شرکت کننده در برنامۀ بازتوانی مرکز قلب تهران انتخاب شدند. این بیماران به صورت تصادفی در سه گروه: 1) مداخلات هیجان محور، 2) مداخلات مختلط (هیجانمحور و شناختی)، و 3) گروه کنترل قرار گرفتند. هر سه گروه پیش از مداخلات با استفاده از خرده مقیاس افسردگی DASS-21 و دستگاه ثبت و بازخورد HRV مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه ها به مدت 5 هفته تحت مداخلات درمانی بودند و پس از مداخلات به وسیلۀ همان ابزار و مقیاس ها مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند. نتایج نشان داد مداخلات هیجان محور و شناختی از طریق بازخورد HRV به بیمار موجب افزایش فرکانس رزونانس (01/0P<) و بهبود افسردگی بیماران به دنبال جراحی CABG می شوند (05/0P<). کاهش علائم افسردگی هم از نظر آماری و هم از نظر بالینی معنادار بود.https://japr.ut.ac.ir/article_54574_09cbe897a993bc15119c7d4ab3a583d3.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-81266120150321The Relationship between Attachment Styles and Depression, Anxiety, and Stress Mediated by Guilt Feelings of Family Caregivers who are affected by Alzheimer’s: a Structural Modelتعیین ارتباط سبک دلبستگی و افسردگی، اضطراب و استرس با میانجیگری احساس گناه مراقب در مراقبان خویشاوند مبتلایان به آلزایمر: مدل ساختاری891046142110.22059/japr.2015.61421FAJournal Article20130707The present study investigated the relationship between attachment styles and depression, anxiety, and stress mediated by guilt feelings of caregivers who were providing care for individuals with Alzheimer family members. To fulfill the stated goal 300 family and relative caregivers who were under coverage of Alzheimer’s Association in 2013 were selected by means of accessible sampling procedure and the following measure were given to them to complete: Revised Adult Attachment Scale (RAAS), depression, anxiety and stress (DASS 21), and questionnaire of guilt feelings in care givers. analysis of data by means of structural equation modeling showed a direct significant relation between attachment styles and indices of depression, anxiety and stress. Secure attachment showed a negative significant correlation with depression, anxiety and stress, while avoidant and anxious attachment styles showed a positive significant relation with depression, anxiety, and stress. Guilt feeling had a significant impact on depression, anxiety, and stress of caregivers (p<0.01). Kinds of providing care as full time, part time were not statistically significant. Guilt feeling of subject mediated the relation between secure and anxious attachment styles with anxiety (p<0.01). Guilt feeling mediated the relation between attachment styles mental health of individuals. <br /><strong>Keyword:</strong> Attachment styles, Depression, Anxiety Stress, Guilt feelingهدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین سبک دلبستگی با افسردگی، اضطراب و استرس با میانجیگری احساس گناه در مراقبان خویشاوند مبتلایان به آلزایمر میباشد. برای تحقق این هدف، 300 نفر از مراقبان خویشاوندی که از مبتلایان آلزایمرِ تحت پوشش انجمن آلزایمر ایران در سال 1393 مراقبت میکردند و ملاکهای پیش فرض ورود به پژوهش را داشتند، به شیوه در دسترس انتخاب شدند و از آنها خواسته شد مقیاسهای دلبستگی بزرگسالان (<strong>RAAS</strong>)، افسردگی، اضطراب واسترس (<strong>DASS<sub>21</sub></strong><sub>) </sub>و احساس گناه مراقب را تکمیل نمایند. تحلیل دادهها با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر) نشان داد که میان سبکهای دلبستگی ایمن، اضطرابی و اجتنابی و شاخصهای افسردگی، اضطراب و استرس رابطه معنی داری وجود دارد (01/0<strong>p<</strong>). احساس گناه مراقب بر افسردگی، اضطراب و استرس مراقبان تأثیر دارد (01/0<strong>p<</strong>). نوع مراقبت مراقبان به صورت تمام وقت و نیمه وقت با احساس گناه مراقبان رابطه معنی داری ندارد (01/0<strong>p></strong>). احساس گناه مراقب برای رابطه دلبستگی ایمن و دلبستگی اضطرابی با متغیرهای افسردگی، اضطراب و استرس نقش میانجی داشت، اما در رابطه با دلبستگی اجتنابی تنها در رابطه با متغیر اضطراب نقش میانجی را ایفا کرد (01/0<strong>p<</strong>). نتیجهگیری میتواند بر اساس تأثیر میانجیگری احساس گناه مراقبان بیمار و تغییرات در میزان افسردگی، اضطراب و استرس آنان باشد.https://japr.ut.ac.ir/article_61421_61def882759d0f4f98db33f20c5237bc.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-81266120150321The Relationship between the Rest Alpha Asymmetry and the Depression and AnxietySymptoms of DASS-21 Questionnaireارتباط عدم تقارن امواج آلفای قشر پیشانی در حالت استراحت با نشانه های افسردگی و اضطراب پرسشنامه DASS-211051145503910.22059/japr.2015.55039FAJournal Article20131217مطالعات، عدم تقارن نیم کره ها در فعالیت های مغز و حالات هیجانی را به صورت درگیری نیم کره چپ در هیجانات خوشایند (مثبت) و نیم کره راست را در حالات هیجانی ناخوشایند (منفی) از جمله افسردگی بیان می کنند. برتری آلفای (کاهش فعالیت) نیم کره چپ در مبتلایان به افسردگی مشاهده شده است. پرسشنامه DASS برای ارزیابی افسردگی، اضطراب و استرس در جمعیت نرمال طراحی شده است. هدف مطالعه حاضر بررسی ارتباط عدم تقارن آلفا با خرده مقیاس افسردگی و اضطراب در پرسشنامه DASS-21 می باشد. به این منظور، 25 نفر از مراجعین به کلینیک با تکمیل پرسشنامه و ثبت امواج الکتریکی مغزی مورد ارزیابی قرار گرفتند. امواج الکتریکی مغز با استفاده از دستگاه 19 کاناله ثبت، و سپس عدم تقارن با کسر میانگین فرکانس آلفا (8 تا12 هرتز) نواحی متناظر چپ از راست به دست آمد. نتایج همبستگی معنادار منفی بین عدم تقارن آلفا در نواحی F4-3، C4-3 و O2-1 با نشانه های افسردگی با رابطه قوی تر در ناحیه F4-3 را نشان داد. در مجموع عدم تقارن آلفای پیشانی چپ (برتری نیم کره راست) در حالت استراحت علاوه بر ارتباط با نشانه های افسردگی در افراد غیر بیمار توانست در پیش بینی آن نیز نقش داشته باشد. https://japr.ut.ac.ir/article_55039_ab48482a14369684dbfc4d71819f5b86.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-81266120150321Risk and Protective Behaviors and Related Factors among Students of Ministry of Scienceرفتارهای پرخطر و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دانشگاههای تحت پوشش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری1151356142210.22059/japr.2015.61422FAJournal Article20130209This research aimed to study risk behaviors and related factors in Ministry of Science, Research and Technology (MSRT) students. The Population of Study were all of MSRT students, except Payam Noor University and Elmi Karbordi University. Due to the nature of research (census), Statistical population and sample has been equally considered. A 92 item questionnaire used as data gathering instrument. The questionnaire measures different dimensions, such as demographic information, risk factors, protective factors, coping styles, suicide related factors, substance abuse and attitude to counseling. Data analysis was done by descriptive methods. Results showed Boys compared with girls are more at risk for substance abuse; Dormitory students compared with non-dormitory students are more at risk for substance abuse; religion and social support have negative correlation with substance abuse; emotional and avoidance coping styles, have positive correlation with substance abuse; Girls compared with boys are more at risk for suicide; Dormitory students compared with non-dormitory students are more at risk for suicide; religion and social support have negative correlation with suicide; emotional and avoidance coping styles, have positive correlation with suicide and problem based coping style has negative correlation with suicide.پژوهش حاضر به منظور بررسی رفتارهای پرخطر و عوامل مرتبط با آن در دانشجویان دانشگاههای تحت پوشش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری صورت پذیرفت. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان جدیدالورود دانشگاههای تابعه وزارت علوم، تحقیات و فناوری به استثنای دانشگاه پیام نور و جامع علمی- کاربردی است. در پژوهش حاضر با توجه به ماهیت پژوهش، نمونهگیری به شکل سرشماری بوده و نمونه برابر جامعه تلقی میگردد. ابزار این پژوهش پرسشنامهای 92 مادهای بود که ابعاد مختلفی از قبیل اطلاعات جمعیتشناختی، عوامل خطر و محافظتکننده، سبکهای مقابلهای، عوامل مرتبط با خودکشی و سوء مصرف مواد و نگرش نسبت به مشاوره را شامل میشود. تحلیل دادهها با استفاده از روشهای توصیفی انجام گرفت. نتایج نشان داد پسران در مقایسه با دختران بیشتر در معرض خطر سوء مصرف مواد قرار دارند؛ دانشجویان خوابگاهی در مقایسه با دانشجویان غیر خوابگاهی در معرض خطر بیشتری برای سوء مصرف مواد هستند؛ بهرهگیری از اعتقادات مذهبی و حمایت اجتماعی با در معرض خطر سوء مصرف مواد بودن رابطه معکوس دارد؛ در معرض خطر مواد بودن با شیوههای مقابله با استرس هیجان مدار و اجتنابی رابطه مستقیم معنادار نشان میدهد؛ دختران در مقایسه با پسران در معرض میزان بیشتری از خطر خودکشی قرار دارند؛ دانشجویان خوابگاهی در مقایسه با دانشجویان غیرخوابگاهی در معرض خطر خودکشی بیشتری هستند؛ بهرهگیری از اعتقادات مذهبی و حمایت اجتماعی با میزان خطر خودکشی رابطه معکوس دارد؛ میزان خطر خودکشی با شیوه مسئله مدار مقابله با استرس رابطه معکوس معنادار، و با شیوههای هیجان مدار و اجتنابی رابطه مستقیم معنادار دارد.https://japr.ut.ac.ir/article_61422_d23a24bf59af27dec9005ecb7631293b.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-81266120150321The Relationship of Obsessive-Compulsive Subgroups, Inferential Confusion and Emotion Regulation Strategies with Obsessive Beliefs in Womenارتباط زیرمجموعه های وسواس فکری- عملی، آشفتگی استنتاج و راهبردهای تنظیم هیجانی با باورهای وسواسی در زنان1371505457510.22059/japr.2015.54575FAJournal Article20131215مطالعات متعدد نتایج ناهماهنگی را در مورد ارتباط باورهای وسواسی با نشانه های وسواس فکری- عملی و متغیرهای شناختی گزارش کرده اند. تحقیق حاضر با هدف تعیین ارتباط زیرمجموعه های وسواس فکری- عملی، آشفتگی استنتاج و راهبردهای تنظیم هیجانی با باورهای وسواسی در زنان انجام شده است. پژوهش حاضر مطالعه همبستگی از نوع پیش بینی می باشد. تعداد 650 زن با سنین 20 تا 40 سال که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شده بودند، ابتدا پرسشنامه باورهای وسواسی را تکمیل کردند. از آن تعداد، 83 زن که یک انحراف معیار بالاتر از میانگین بودند، در گروه باورهای وسواسی بالا، و 83 زن که یک انحراف معیار بالاتر از میانگین نبودند، در گروه باورهای وسواسی پایین قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های باورهای وسواسی، آشفتگی استنتاج، تنظیم شناختی هیجان و وسواس فکری- عملی بودند. داده ها به وسیله تحلیل ممیز با روش گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تنها متغیرهای پیش بین آشفتگی استنتاج، وسواس شستن و احتکار، 1/80 درصد پاسخ دهندگان را در گروه هایی که باورهای وسواسی بالا و پایین داشتند، به درستی طبقه بندی کردند. نتایج این مطالعه مدل ارزیابی و رویکرد مبتنی بر استنتاج را تایید کرده است.https://japr.ut.ac.ir/article_54575_45f239ed08c0539a23815296f777876c.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-81266120150321A study on the effectiveness of mobility and orientation training on the motor skills of children with visual impairmentبررسی اثربخشی آموزش تحرک و جهتیابی بر مهارت های حرکتی کودکان با آسیب بینایی1511596142310.22059/japr.2015.61423FAJournal Article20140306The purpose of the present study was to investigate the effectiveness of mobility and orientation training on the motor skills of children with visual impairment. 30 male students with visual impairment (15 subjects in control group and 15 subjects in experimental group) with age ranging from 7 to 11 years from Shahid Mohebbi School in Tehran were selected. The participants were and randomly assigned to experimental and control groups according to motor performance that was performed by Oseretsky Lincoln motor development test. The experimental group participated in a training program for 20 sessions of 45 minute and the control group performed their daily activities. Data collection was carried out for all participants in the form of pre-test, post-test and follow-up. In order to compare the two groups, the statistical model of multivariate analysis of covariance was used. The results showed a significant difference in the experimental group compared with the control group in terms of motor skills (P<0/001). Thus, it can be said that the training program of mobility and orientation can be useful to improve the motor skills of children with visual impairment.هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش تحرک و جهتیابی بر مهارتهای حرکتی کودکان با آسیب بینایی بود. تعداد 30 دانشآموز پسر با آسیب بینایی (15 نفر گروه کنترل و 15 نفر گروه آزمایش) در دامنه سنی 7 تا 11 سال از مدرسه شهید محبی تهران به صورت هدفمند انتخاب شدند. شرکتکنندگان بر اساس عملکرد حرکتی که به وسیله آزمون رشد حرکتی لینکلن ازرتسکی انجام گرفت، همسان و در گروههای آزمایش و کنترل به صورت تصادفی گماشته شدند. گروه آزمایش در برنامه آموزشی به مدت 20 جلسه 45 دقیقهای شرکت کردند و گروه کنترل به فعالیتهای روزمره پرداختند. جمعآوری اطلاعات برای کل شرکت کنندگان به شکل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری انجام گرفت. به منظور مقایسه دو گروه، از مدل آماری تحلیل کواریانس چند متغیره استفاده گردید. نتایج حاصل تفاوت معناداری را در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مهارتهای حرکتی)حرکات درشت) نشان دادند (001/0<em>P<</em>). بنابراین، میتوان گفت برنامه آموزشی تحرک و جهتیابی میتواند برنامه مناسبی جهت افزایش مهارتهای حرکتی درکودکان با آسیب بینایی باشد.https://japr.ut.ac.ir/article_61423_ef074d02531457350249ba3c60e25e43.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-81266120150321Predict success in mathematics based on parenting styles and early maladaptive schemas in studentsپیشبینی موفقیت در ریاضیات بر اساس سبکهای فرزندپروری و طرحوارههای ناسازگار اولیه در دانشآموزان1611726142410.22059/japr.2015.61424FAJournal Article20140313The purpose of the present study was to predict student's success in mathematics based on the parenting styles and early maladaptive schemas. This was a correlational study, and the target population consisted of all male guidance school students in Kashan city , from which a representative sample of 200 students were selected through cluster random sampling technique. Research tools consisted of the Yung's Early Maladaptive Schema questionnaire, the khalili and khorshidi parenting style questionnaire and math scores in the final exams. After data collection, the data were analyzed using correlation and multiple regression analysis. The Results showed that there were significant negative relationships between success in mathematics and some of the variables of parenting style including Authoritarian, Permissive and irresponsible, while a significant positive relationship between success in mathematics and decisive parenting style has been found. Furthermore, negative significant relationships between success in mathematics and several early maladaptive schemas including disconnection, rejection, over vigilance and inhibition has been observed. The multiple regression analysis showed that, of the early maladaptive schemas, disconnection, rejection, over vigilance and inhibition, and of the parenting styles authoritarian, permissive and authoritative were powerful predictors of success in mathematics.این تحقیق با هدف پیشبینی موفقیت در ریاضیات بر اساس سبکهای فرزندپروری و طرحوارههای ناسازگار اولیه در دانشآموزان انجام گرفت. روش پژوهش از نوع همبستگی و جامعه آماری آن تمام دانشآموزان پسر دوره راهنمایی شهرستان کاشان بود. با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای تصادفی 200 دانشآموز انتخاب شدند. ابزار سنجش شامل پرسشنامه طرحوارههای ناسازگار اولیه یانگ، پرسشنامه سبکهای فرزندپروری خلیلی و خورشیدی و نمرات درس ریاضی دانشآموزان در امتحانات پایان ترم بود. پس از جمعآوری دادهها از روش همبستگی و رگرسیون چندمتغیری همزمان برای تحلیل دادهها استفاده شد. یافتهها نشان داد بین موفقیت در ریاضیات و متغیرهای سبکهای فرزندپروری شامل: مستبد، سهلگیر و بیمسئولیت رابطه معنادار منفی، و در سبک قاطع رابطه معنادار مثبت وجود دارد. همچنین بین موفقیت در ریاضیات و طرحوارههای قطع ارتباط و طرد و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری رابطه معنادار منفی وجود دارد. یافتهها نشان داد طرحوارهی ناسازگار قطع ارتباط و طرد و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری و سبکهای فرزندپروری مستبد، سهلگیر و قاطع توان پیشبینی موفقیت در ریاضیات را داشتند.https://japr.ut.ac.ir/article_61424_ed45c54e6429bfc9c0eee9f0e3448eaf.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-81266120150321The Relationship between Belief in Manifestation of God in Marital Life and Marital Satisfaction: Investigate the Role of Religious Coping as a Mediatorارتباط ایمان به حضور خداوند در زندگی زناشویی و رضایتمندی زوجین: بررسی نقش میانجی شیوه های مقابله مذهبی1731926142510.22059/japr.2015.61425FAJournal Article20130704The most of studies investigating the relationship between religiosity and marital satisfaction, carried out by using common religious beliefs questionnaire and not specially investigate religious beliefs about marital life. For this, the present study carried out for investigate the role of religious coping as a mediator in relationship between belief in manifestation of god in marital life and marital satisfaction. This study was a correlational research carried out in 223 students (and their spouses) of universities of the army of the guardians of the Islamic revolution. Data were gathered by religion in marital relationship scale (Rezapour & et al, 2013), religious coping (Pargament & et al, 2000) and index of marital satisfaction (Hudson, 1992) and then were analyzed by correlational and regression analysis and structural equation modeling. The results showed that marital satisfaction positively and significantly correlated with all dimensions of manifestation of God in marital life and positive religious coping. There was a negative correlation between marital satisfaction and negative religious coping (p< .5). Belief in manifestation of God in marital life and religious coping significantly predict marital satisfaction and religious coping had a significant role in mediating the relationship between manifestation of God in marital life and marital satisfaction. Based on these Findings can conclude that belief in manifestation of God in marital life and a religious attitude to marriage can increase marital satisfaction by influenced in religious coping.مطالعات انجام شده در خصوص ارتباط مذهب و رضایت زناشویی، به طور عمده با استفاده از پرسشنامههای سنجش باورهای عمومی دینی انجام شدهاند و مطالعات محدودی به طور خاص به بررسی باورهای مذهبیِ زوجین در رابطه زناشویی پرداختهاند. به همین منظور، مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش میانجی شیوههای مقابله مذهبی در ارتباط بین ایمان به حضور خداوند در زندگی زناشویی و رضایتمندی زناشویی زوجین انجام شد. این پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود. 223 نفر از دانشجویان متأهل دو دانشگاه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و همسران آنها برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. دادهها با استفاده از مقیاس ایمان در رابطه زناشویی رضاپور و همکاران (1392)، مقابله مذهبی پارگامنت و همکاران (2000) و شاخص رضایت زناشویی هادسون (1992) جمعآوری و با استفاده از آزمونهای همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و تحلیل معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان داد که رضایت زناشویی با تمامی ابعاد ایمان به حضور خداوند در رابطه زناشویی و شیوه مقابله مذهبی مثبت همبستگی معنیدار مثبت داشت. بین شیوه مقابله مذهبی منفی با رضایت زناشویی نیز همبستگی منفی معنیدار وجود داشت (05/0>p). ایمان به حضور خداوند در رابطه زناشویی و مقابله مذهبی قادر به پیشبینی معنیدار رضایت زناشویی افراد بود و همچنین مقابله مذهبی در ارتباط بین ایمان به حضور خداوند در رابطه زناشویی و رضایت زناشویی نقش میانجی معنیداری ایفا میکرد. با توجه به یافتهها میتوان نتیجه گرفت که ایمان به حضور خداوند در زندگی زناشویی و داشتن یک نگرش مذهبی به ازدواج میتواند با تأثیرگذاری بر شیوههای مقابله مذهبی، باعث افزایش رضایت زناشویی افراد شود.https://japr.ut.ac.ir/article_61425_af86a1fe77eaf84405ed7983ac788b46.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-81266120150321The relationship between academic procrastination with self-regulated Learning strategies and academic achievementروابط تعلل ورزی تحصیلی با راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و پیشرفت تحصیلی1932076366910.22059/japr.2015.63669FAJournal Article20131209پژوهش حاضربه بررسی رابطه بین تعلل ورزی تحصیلی، راهبردهای یادگیری خود تنظیمی و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان سال سوم ریاضی دوره متوسطه شهرستان شیراز میپردازد. طرح حاضر از نوع همبستگی بود.جامعه آماری کلیه دانش آموزان سال سوم دبیرستان رشته ریاضی شهرستان شیراز بود که از طریق روش نمونه گیری خوشهای چند مرحلهای تعداد 360 دانش آموز (169 دختر و 191 پسر) انتخاب شدند و با تکمیل مقیاس تعلل ورزی تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984)، پرسشنامه راهبردهای خودتنظیمی برای یادگیری پنتریچ و دی گروت (1990) و میانگین درس ریاضی نوبت اول به عنوان ابزار پیشرفت تحصیلی در این پژوهش شرکت کردند. نتایج نشان داد که بین ابعاد راهبردهای یادگیری خودتنظیمی شامل متغیرهای ارزش گذاری درونی، راهبردهای شناختی، خودکارآمدی، راهبردهای خودتنظیمی و پیشرفت تحصیلی رابطه مستقیم و معنادار است و بین اضطراب امتحان و پیشرفت تحصیلی رابطه منفی و معنادار است. بین متغیرهای خودکارآمدی، ارزش گذاری درونی، راهبردهای شناختی، راهبردهای خودتنظیمی با مولفههای تعلل ورزی در امتحان، تعلل ورزی در تکالیف و تعلل ورزی کل رابطه منفی و معنادار است. همچنین همه مولفههای راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و همه مولفههای تعلل ورزی تحصیلی قادر بودند که حدود 25 درصد از واریانس متغیر پیشرفت تحصیلی را تبیین کنند و نمره کلی تعلل ورزی تحصیلی میتواند به صورت منفی و معنادار پیشرفت تحصیلی را پیشبینی کند. با توجه به این یافته ها می توان گفت بین تعلل ورزی تحصیلی با راهبردهای یادگیری خودتنظیمی رابطه منفی و معنادار و بین ابعاد راهبردهای یادگیری خودتنظیمی با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنادار است.https://japr.ut.ac.ir/article_63669_1d1cd556ee63be4ed8a7c8b5b075af7a.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-81266120150522Effectiveness of Group Cognitive – Behavioral Therapy on Quality of Life, Depression, Anxiety and Stress among Patients with chronic painاثربخشی درمان شناختی – رفتاری به روش گروهی بر کیفیت زندگی، افسردگی، اضطراب و استرس بیماران مبتلا به درد مزمن2092247484710.22059/japr.2015.74847FAJournal Article20140817The main purpose of this research was to study the effectiveness of group cognitive–behavioral therapy on quality of life and health among patients with chronic pain. An experimental design was used in this study. To this end, 30 chronic pain patients were selected from a large industrial company in Iran and assigned to experimental and control groups. The participants were required to respond to the Short Form Health Survey and Depression, Anxiety, Stress Scale (DASS – 21) in pre and posttest steps. Results showed that group cognitive–behavioral therapy had significant effect on the quality of life and health factors among patients with chronic pain. The results lend further support to biopsychosocial conceptualization of chronic pain and advocate the effect of health psychology on promotion of quality of life among patients with chronic pain.هدف پژوهش حاضر بررسی میزان اثربخشی درمان شناختی – رفتاری به روش گروهی بر کیفیت زندگی، افسردگی، اضطراب و استرس بیماران مبتلا به درد مزمن بود. در این پژوهش از روش آزمایشی با طرح پیشآزمون و پسآزمون استفاده شد. به همین منظور 30 بیمار مبتلا به درد مزمن از یک مرکز صنعتی بزرگ انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. آزمودنیها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسشنامه فرم کوتاه زمینه یابی سلامت و پرسشنامه افسردگی، اضطراب، افسردگی پاسخ دادند.گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 2 ساعته تحت درمان به روش درمان شناختی – رفتاری قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد.نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که درمان شناختی – رفتاری به روش گروهی در مقایسه با گروه کنترل تاثیر معناداری بر مولفه های کیفیت زندگی و سلامت بیماران مبتلا به درد مزمن دارد.این یافته بار دیگر از ماهیت زیستی – روانی – اجتماعی درد مزمن حمایت می نماید و بر نقش روانشناسی سلامت در ارتقاء کیفیت زندگی بیماران درد مزمن تاکید می نماید.https://japr.ut.ac.ir/article_74847_36c77e0ab1a36c5ab78261d59bd089c6.pdfدانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-81266120150321Effectiveness of the Quality of Life Improvement Program for Adolescents with Visual Impairment on their Adjustment and Mental Healthبررسی اثربخشی برنامه ارتقای کیفیت زندگی نوجوانان با آسیب بینایی بر سازگاری و سلامت روان آنان2252417484810.22059/japr.2015.74848FAJournal Article20140817Visual deprivation as one of the primary senses may cause limitations in the personal aspects and interpersonal interactions of the individual. The aim of the current study was to evaluate the effectiveness of the quality of life improvement program based on the group cognitive-behavioral approach on adjustment and mental health of adolescents with visual impairment. The type of study was quasi-experimental with pre and post- test utilizing control group and follow-up. Using available sampling, tenth and eleventh grade students with visual impairment in Mohebi School, in Tehran were randomly assigned to experimental and control groups (twenty students each included boarding and daily attending individuals). All students responded to Bell Adjustment Questionnaire (BAI, Bell, 1961) and Mental Health Inventory (MHI-28, Besharat, 2009), then, the experimental group received ten sessions of the intervention while the control group did not receive training. The results of the multivariate analysis of covariance showed that adjustment and mental health of the experimental group significantly increased after the intervention program. Therefore, it can be concluded that this program could help with the adjustment and mental health of adolescents with visual impairment.محرومیت از بینایی به عنوان یکی از اصلیترین حسها، در گستره فردی و تعاملات بین فردی محدودیت ایجاد مینماید. هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی برنامه ارتقای کیفیت زندگی بر پایه رویکرد شناختی-رفتاری گروهی بر سازگاری و سلامت روان نوجوانان با آسیب بینایی بود. نوع پژوهش شبه تجربی و طرح آن پیشآزمون و پسآزمون با گروه گواه و پیگیری، و جامعه آماری شامل نوجوانان پایههای تحصیلی دهم و یازدهم با آسیب بینایی مدرسه محبی بوده که با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شده و بصورت تصادفی در گروههای آزمایشی و گواه، هر کدام بیست نفر که در دوره روزانه و شبانه به تحصیل اشتغال داشتند، توزیع شدند. کلیه آزمودنیها در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری به پرسشنامه سازگاری بل (1961) و مقیاس سلامت روانی (بشارت، 1388) پاسخ دادند. گروه آزمایشی در برنامه ده جلسهای شرکت کرد. گروه گواه آموزشی دریافت نمیکرد. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیری دادهها نشان داد که سازگاری و سلامت روان در گروه آزمایشی به طور معناداری افزایش یافته است. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که این برنامه روشی مناسب برای بهبود سازگاری و سلامت روان نوجوانان با آسیب بینایی میباشد.https://japr.ut.ac.ir/article_74848_b8eb5b6901d68a0e9cf8b58299b81784.pdf