دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812612120210522Comparison of the Effectiveness of Human Givens Therapy (HGT) and Rational-Emotive-Behavior Therapy (REBT) on Reducing Irrational Beliefs of Divorced Womenمقایسۀ اثربخشی درمان ودیعههای انسانی (HGT) و درمان عقلانی-عاطفی-رفتاری (REBT) بر کاهش باورهای غیرمنطقی زنان مطلقه1188105310.22059/japr.2021.307264.643595FAروح اللهکرمی بلداجیدانشجوی دکتری مشاوره، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران0000-0003-4893-7671اقبالزارعیدانشیار روانشناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران0000-0002-7461-2021سید رضافلاح چایدانشیار روانشناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران0000-0002-8756-3652مریمصادقی فرداستادیار مشاوره، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه هرمزگان، بندرعباس، ایران0000-0002-6837-1065Journal Article20200730This study is to compare the effectiveness of human givens therapy (HGT) and rational-emotive-behavioral therapy (REBT) on irrational beliefs of divorced women. This research is applied in terms of purpose and the study method is a quasi-experimental with pre-test and post-test with control group and follow-up test. The statistical population of this study includes all divorced women in Shahrekord in 2018. The sample consisted of 45 divorced women who were selected by convenience sampling method and randomly classified into research groups (two experimental groups and one control group). HGT and REBT were performed in 7 weekly sessions. The Jones Irrational Beliefs Test (IBT) was used to collect the data. SPSS software was used for data analysis, and repeated analysis of variance and Bonferroni post hoc test were applied to analyze the data. Repeated analysis of variance indicated that there was a significant difference between the mean scores of irrational beliefs of REBT and HG treatments with the control group (P <0.001, F = 1647.01). Bonferroni test also showed that the mean scores of the experimental groups compared to the control group decreased significantly. Furthermore, there was no difference between the effectiveness of the two treatments on irrational beliefs, and the effectiveness of both treatments in the four-month follow-up was stable.هدف از پژوهش حاضر، مقایسۀ اثربخشی درمان ودیعههای انسانی (HGT) و درمان عقلانی-عاطفی-رفتاری (REBT) بر باورهای غیرمنطقی زنان مطلقه است. این پژوهش بهلحاظ هدف کاربردی است و روش آن نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بههمراه آزمون پیگیری است. جامعۀ آماری مطالعه شامل تمامی زنان مطلقۀ شهرکرد در سال 1397 است. نمونۀ پژوهش، 45 نفر از زنان مطلقه هستند که به شیوۀ نمونهگیری در دسترس انتخاب و بهصورت تصادفی در گروههای پژوهش (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) قرار گرفتند. درمان ودیعههای انسانی و درمان عقلانی-عاطفی-رفتاری طی هفت جلسۀ هفتگی انجام شد. بهمنظور جمعآوری دادهها از آزمون عقاید غیرمنطقی جونز (IBT) استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با نرمافزار SPSS و به روش تحلیل واریانس مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی انجام گرفت. یافتههای تحلیل واریانس مکرر نشان میدهد میانگین نمرات باورهای غیرمنطقی، هم در درمان ودیعههای انسانی و هم درمان عقلانی-عاطفی-رفتاری با گروه کنترل، تفاوت معنادار دارد (001/0p <، 01/1647 = F). مطابق نتایج آزمون بونفرونی نیز میانگین نمرات گروههای آزمایش، بهطور معناداری در مقایسه با گروه گواه کاهش یافته است. همچنین تفاوتی بین میزان اثربخشی دو درمان روی باورهای غیرمنطقی مشاهده نشده و اثربخشی هردو درمان در پیگیری چهارماهه نیز پایدار است.دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812612120210522Adolescents’ Perception and Knowledge of Agency: A Phenomenological Studyادراک و شناخت نوجوانان از مفهوم عاملیت: مطالعه ی پدیدارشناسانه19388119310.22059/japr.2021.279514.643239FAزهرامهقانیکارشناسی ارشد، روانشناسی تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانالههحجازیدانشیار گروه مشاوره و روانشناسی تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0003-3032-5554نرگس ساداتسجادیهاستادیارگروه مبانی فلسفی و اجتماعی آموزش و پرورش، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.Journal Article20190420Human being is complicated, and at the same time, is basically active. Human agency means human beings are capable of controlling their life via thinking, motivation and self-action. Agency is a multidimensional construct and is the subject of research in various human sciences, including philosophy, sociology and psychology. The present study aims to investigate the adolescents’ perceptions of agency in Tehran. Using a descriptive phenomenological method, 14 adolescents aged 15–18 were selected by targeted sampling and interviewed in 2017 in Tehran for a semi-structured interview. Interview questions were designed based on theoretical framework of the research, and were corrected in three stages. In addition, the data was analyzed by using a seven-step Colaizzi method. The findings showed that adolescents had a poor understanding of agency. In addition, agency characteristics of adolescents are: conditional agency perception, positive beliefs about their ability, short-term goal, unpredictable and unilateral forethought, consultation with others, one dimensional selection, making choices in the absence of an obstacle, contingent self-assessment, and planning. Overall, the results indicate a poor agency among adolescents. Moreover, adolescents have a proxy agency in life course. That is, they alone cannot influence their decisions and environment. So, they can only make decisions with the others. It can be said that adolescents rely on others to attain their optimal results.انسان موجودی پیچیده و صاحب اراده و اختیار است. عاملیت انسانی نیز بدین معنی است که انسان میتواند از طریق فرایند تفکر، انگیزه و عمل بر شرایط زندگی خود کنترل داشته باشد. عاملیت سازهای چندوجهی است که در فلسفه، جامعهشناسی و روانشناسی، موضوع بحث و پژوهش شده است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی ادراک مفهوم عاملیت در میان نوجوانان شهر تهران است. با استفاده از روش پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسانه، 14 نفر (7 دختر و 7 پسر) از نوجوانان 18-15 سالۀ شهر تهران در سال 1396 به شیوۀ نمونهگیری هدفمند، انتخاب شدند و به مصاحبۀ نیمهساختاریافته پاسخ دادند. سؤالات مصاحبه مبتنی بر چارچوب نظری پژوهش در سه مرحله طراحی و تصحیح شد. همچنین دادهها با استفاده از روش هفتمرحلهای کلایزی تجزیه و تحلیل شد. یافتههای پژوهش نشان داد نوجوانان درک ناقصی از مفهوم عاملیت دارند. همچنین ادراک عاملیت مشروط، انگارۀ مثبت به توانمندی خود، هدفمندی کوتاهمدت، آیندهنگری بسیط و یکجانبه، مشورت با دیگران، بررسی تکبعدی انتخاب، عمل به انتخاب در صورت نبودن مانع، خودارزیابی مشروط و برنامهریزی بهعنوان ویژگیهای عاملیت در میان نوجوانان شهر تهران شناسایی شدند. درمجموع نتایج پژوهش نشاندهندۀ عاملیت ضعیف در میان نوجوانان است. همچنین نوجوانان دارای عاملیت تفویضی هستند. بدین معنا که بهتنهایی نمیتوانند بر تصمیمها و محیط خود اثرگذار باشند؛ بنابراین در مواجهه با موقعیتهای انتخابی، تنها با اتکا به دیگران میتوانند تصمیمگیری کنند. بدینترتیب میتوان گفت نوجوانان بر دیگران تکیه میکنند تا به نتایج مطلوب و مطمئن خود دست یابند.دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812612120210522The Relationship between Academic Self-Concept and Academic Engagement with regard to the Mediating Role of Academic Self-Efficacy and Self-Regulatory Learning Approachesرابطۀ میان خودپندارۀ تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانشآموزان با توجه به نقش واسطهای خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای یادگیری خودتنظیم39588141410.22059/japr.2021.305882.643571FAسیدهادیانصارالحسینیدانشجوی دکتری مشاوره شغلی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان. اصفهان. ایرانمحمدرضاعابدیاستاد گروه مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان. اصفهان. ایران0000-0003-3162-7044پریسانیلفروشاندانشیار گروه مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان. اصفهان. ایران0000-0002-6358-7959Journal Article20200708This study aims to investigate the relationship between academic self-concept and academic engagement of students with regard to the mediating role of academic self-efficacy and self-regulatory learning approaches. This paper is applied in terms of purpose, and is correlational in terms of method. The statistical population consists of 41,876 male students of Isfahan studying the first high school in 2016–2017. A sample of 979 individuals were selected via cluster sampling in several phases. The Academic Engagement Questionnaire (AEQ), the School Self-Concept Inventory (SSCI), the Academic Self-Efficacy Inventory (ASEI), and Motivated Strategies for Learning Questionnaire (MSLQ) were applied in order to collect data. The data was analyzed by using structural equation modeling method and by employing SPSS and Amos statistical software. The results of the analysis indicated that academic self-concept, academic self-efficacy, and self-regulatory learning approaches had a direct impact on academic engagement. In addition, self-concept had an indirect relationship with academic engagement in two ways of academic self-efficacy and academic self-regulatory learning approaches. Therefore, academic self-concept, academic self-efficacy, and academic self-regulatory learning approaches must be considered to increase academic engagement in students.هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطۀ خودپندارۀ تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانشآموزان با توجه به نقش واسطهای خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای یادگیری خودتنظیم است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از منظر روش توصیفی-همبستگی است. جامعۀ آماری تحقیق شامل 41,876 دانشآموز پسر دورۀ متوسطۀ اول شهر اصفهان است که در سال تحصیلی 1396-1395 مشغول به تحصیل بودهاند. حجم نمونه با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای 979 نفر انتخاب شد. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامههای اشتیاق تحصیلی (AEQ)، خودپندارۀ تحصیلی (SSCI)، خودکارآمدی تحصیلی (ASEI) و راهبردهای انگیزشی برای یادگیری (MSLQ) استفاده کردیم. تجزیه و تحلیل دادهها به روش مدلسازی معادلات ساختاری و با نرمافزارهای آماری SPSS و Amos انجام گرفت. نتایج تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد خودپندارۀ تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای یادگیری خودتنظیم بهطور مستقیم بر اشتیاق تحصیلی اثر دارند. همچنین خودپندارۀ تحصیلی به شکل غیرمستقیم و از دو مسیر خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای یادگیری خودتنظیم با اشتیاق تحصیلی ارتباط دارد؛ بنابراین برای افزایش اشتیاق دانشآموزان به تحصیل باید به متغیرهای خودپندارۀ تحصیلی، خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای یادگیری خودتنظیم توجه کرد.دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812612120210522Effectiveness of Direct Transcranial Stimulation with Reading Instructions on Dyslexic Children’s Working Memory and Reading Performance: Evidence of Event-Related Potentialsتعیین اثربخشی تحریک مستقیم فراجمجمهای همراه با آموزش خواندن بر حافظۀ فعال و عملکرد خواندن کودکان نارساخوان: شواهدی از پتانسیلهای وابسته به رویداد59818131410.22059/japr.2021.298078.643442FAمتینقنبرزادهکارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه تهران، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، تهران، ایران.رضارستمیاستاد گروه روانشناسی، دانشگاه تهران، دانشکده روانشناسی و علومتربیتی، تهران، ایران.0000-0001-9318-108Xجوادحاتمیدانشیار گروه روانشناسی،دانشکده روانشناسی و علومتربیتی دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0001-9650-4964Journal Article20200217This study aims to detect the effectiveness of transcranial direct stimulation with reading instruction on dyslexic children’s working memory and reading performance. The research method is quasi-experimental with pre-test and post-test with non-equivalent groups, and is applied in term of purpose. The statistical population consists of all dyslexic students (7–9 years old) referring to Atieh Clinic in Tehran during 2015:7–2015–9 and 2016:6–2016:8, among which 16 students (12 boys and 4 girls) were selected by convenience sampling method. The experimental group received an individualized curriculum plus transcutaneous direct stimulation in the left prefrontal cortex for 10 sessions, while the control group received 10 sessions of simulated transcutaneous stimulation (indoctrination) in the same condition. Cambridge Neuropsychological Test Automated Battery (CANTAB), Stanford-Binet Intelligence Scales, Fifth Edition (SBIS-5), and Woodcock Johnson academic achievement reading cluster (WJ III) were used for data collection, and the data was analyzed by using SPSS software. The results of multivariate analysis of covariance showed that the indices including verbal memory, nonverbal memory, memory capacity, reading fluency as well as the error of committing and deleting after receiving transcranial direct stimulation were significantly changed (P>0.001). Accordingly, one can say that the increased excitability of the left prefrontal cortex using transcranial direct stimulation can improve some reading and memory parameters in dyslexic children.پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی تحریک مستقیم فراجمجمهای همراه با آموزش خواندن بر حافظۀ فعال و عملکرد خواندن کودکان نارساخوان انجام شد. روش پژوهش نیمهآزمایشی همراه با پیشآزمون و پسآزمون با گروههای نامعادل است و از جهت هدف، کاربردی محسوب میشود. جامعۀ آماری پژوهش را تمامی دانشآموزان نارساخوان هفت تا نهسالۀ مراجعهکننده به کلینیک آتیۀ درخشان ذهن شهر تهران در تیر تا شهریور 1394 و خرداد تا مرداد 1395 تشکیل میدهند که 16 نفر از آنها (12 پسر و 4 دختر) به روش نمونهگیری در دسترس بهعنوان نمونۀ پژوهش انتخاب شدند. گروه آزمایش بهمدت ده جلسه، برنامۀ آموزش تحصیلی فردی بههمراه تحریک مستقیم فراجمجمهای در ناحیۀ قشر پیشپیشانی چپ را دریافت کرد؛ درحالیکه گروه کنترل در شرایط مشابه، ده جلسه آموزش تحصیلی بههمراه تحریک مستقیم فراجمجمهای ساختگی (شم) را گذراندند. بهمنظور جمعآوری اطلاعات، از آزمون خودکار عصب-روانشناختی کمبریج (CANTAB)، خردهآزمون حافظۀ فعال در هوشآزمای استنفورد-بینه، ویراست پنجم (SBIS-5) و خوشۀ خواندن آزمون پیشرفت تحصیلی وودکاک جانسون (WJ III) استفاده شد و با استفاده از نرمافزار SPSS تحلیل دادهها صورت گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد شاخصهای حافظۀ کلامی، حافظۀ غیرکلامی، ظرفیت حافظه، روانی خواندن و همچنین خطای ارتکاب و حذف بعد از دریافت تحریک مستقیم فراجمجمهای، بهطور معناداری تغییر یافته است (001/0 <P). با توجه به این نتایج، میتوان گفت افزایش تحریکپذیری قشر پیشانی چپ با استفاده از تحریک مستقیم فراجمجمهای میتواند موجب بهبود برخی شاخصهای خواندن و حافظه در کودکان نارساخوان شود.دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812612120210522Effects of Rest, Music and Active Video Games on Executive Functions in Female Studentsاثربخشی استراحت، موسیقی و بازیهای ویدیویی فعال بر کارکردهای اجرایی دانشآموزان دختر831068105410.22059/japr.2021.306425.643582FAساراسلطانی فرکارشناسی ارشد رفتار حرکتی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایرانرسولعابدان زادهاستادیار رفتار حرکتی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران0000-0002-3629-8465اسماعیلصائمیگروه رفتار حرکتی، دانشکده علوم ورزشی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایرانJournal Article20200717The present study is to evaluate the effects of break activities (resting with eyes open, listening to music, playing active video game) on working memory and selective attention in female college students. The semi-experimental research was conducted with the repeated measures design. 36 female students from the city of Shoush Danial, who participated in classes in 2019–2020, were selected in a convenient and purposive way. Working memory and selective attention were assessed using N-Back2 (N-B2) and Stroop Word-Color Test (SWCT). In addition, Demographic Questionnaire (DQ), Mental Wondering Questionnaire (MWQ), and Visual Analog Scale (VAS) were used. Data were analyzed with repeated measures ANOVA using SPSS software at p≤0.05 level of significance. The results showed that there was a significant difference in the n-back test after break activities. Pairwise comparisons indicated that the n-back task after open-eye break was better than other breaks. In addition, the results showed that there was no significant difference in selective attention. The present results show that different breaks have a different effect only on working memory performance and not on selective attention. Accordingly, breaking with eyes open improves working memory performance.این پژوهش با هدف بررسی آثار فعالیتهای وقفهای (استراحت با چشمان باز، گوشدادن به موسیقی و انجام بازی ویدیویی فعال) بر حافظۀ کاری و توجه انتخابی دانشآموزان دختر انجام شده است. پژوهش برحسب گردآوری اطلاعات نیمهتجربی و با طرح اندازهگیری مکرر انجام گرفت. جامعۀ آماری تحقیق شامل دانشآموزان دختر مقطع متوسطۀ اول شهرستان شوش دانیال با میانگین سنی 15-13 سال است که در سال تحصیلی 1399-1398 مشغول به تحصیل بودهاند. 36 نفر از این دانشآموزان به روش نمونهگیری در دسترس و هدفمند در این تحقیق شرکت کردند. برای سنجش حافظۀ کاری و توجه انتخابی بهترتیب از تکالیف ان-بک دو (N -B2) و آزمون رنگ-واژۀ استروپ (SWCT) استفاده شد. همچنین پرسشنامۀ اطلاعات فردی(DQ) ، پرسشنامۀ سرگردانی ذهن (MWQ) و مقیاس آنالوگ بصری (VAS) بهکار گرفته شد. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با سنجش مکرر بهوسیلۀ نرمافزار SPSS در سطح معناداری ≥p 05/0 انجام گرفت. یافتهها نشان داد در تکلیف ان-بک، بعد از سه وقفه تفاوت معناداری وجود دارد. مقایسههای جفتی حاکی از آن است که اجرای تکلیف ان-بک بعد از وقفۀ استراحت با چشمان باز بهتر از دیگر وقفهها است. در تکلیف استروپ، بعد از فعالیتهای وقفهای تفاوت معنادار نیست. نتایج حاضر نشان داد ایجاد وقفههای متفاوت فقط بر عملکرد حافظۀ کاری و نه عملکرد توجه انتخابی دانشآموزان دختر تأثیر متفاوتی دارد. در این راستا، وقفۀ استراحت با چشمان باز موجب بهبود عملکرد حافظۀ کاری میشود.دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812612120210522Psychometric Properties of the Cost Scale: A Component of Expected Value Theoryویژگیهای روانسنجی مقیاس هزینه؛ مؤلفهای از نظریۀ انتظار - ارزش1071268131610.22059/japr.2021.299464.643472FAمطهرهفتاحیکارشناسی ارشد روانشناسیتربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران، تهران، ایران (نویسنده مسئول)مسعودغلامعلی لواسانیدانشیار گروه روانشناسی تربیتی و مشاوره، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران1027_0958_0003_0000زهرانقشاستادیار گروه روانشناسی تربیتی و مشاوره، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0001-6065-7838Journal Article20200315The purpose of this study is to investigate the factor structure, reliability, and validity of the cost scale. This applied study adopted a psychometric design and its statistical population consisted of 10th and 11th grade female students in Kashan during the 2016–2017 school year. Among the female students in public schools, 404 were selected through a multistage cluster sampling method and answered the cost scale. Validity and reliability, exploratory and confirmatory factor analysis were evaluated using SPSS and LISREL software. The results of exploratory factor analysis by principal components method confirmed the three factors of task emotional and effort cost, outside effort cost and loss of estimated alternatives for cost scale. To investigate the reliability of the questionnaire, Cronbach’s alpha was used and factor analysis was employed to determine validity. In addition, results indicated that the questionnaire had acceptable internal consistency and the Cronbach’s alpha coefficients in the subscales are above 0.9. The results of the confirmatory factor analysis confirmed that the structure of the questionnaire had an acceptable fit with the data and all the indicators of goodness of fit confirmed the model. The results of the factor analysis were almost identical to those of the original culture and the reliability and validity coefficients were close to their results. Therefore, considering the desirable psychometric properties, this questionnaire is a suitable instrument for determining students’ perceived costs.پژوهش حاضر با هدف بررسی ساختار عاملی، پایایی و روایی مقیاس هزینه (CS) انجام گرفته است. این مطالعۀ کاربردی، یک طرح روانسنجی است و جامعۀ آماری آن را دانشآموزان دختر پایههای دهم و یازدهم شهر کاشان در سال تحصیلی 1396-1395 تشکیل میدهند. از میان دانشآموزان دختر مدارس دولتی، 404 نفر به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند و به مقیاس هزینه پاسخ دادند. روایی و پایایی، تحلیلعاملی اکتشافی و تأییدی با استفاده از نرمافزارهای SPSS و LISREL بررسی شد. نتایج تحلیلعاملی اکتشافی با روش مؤلفههای اصلی، سه عامل هزینۀ تلاش و هیجان تکلیف، هزینۀ تلاش بیرونی و نبود گزینههای جایگزین مهم را برای مقیاس هزینه تأیید کرد. برای بررسی پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ و برای تعیین روایی آن از تحلیلعاملی استفاده شد. نتایج نشان داد پرسشنامه از همسانی درونی قابلقبولی برخوردار است و ضرایب آلفای کرونباخ در زیرمقیاسهای آن بیشتر از 9/0 است. مطابق نتایج تحلیلعاملی تأییدی، ساختار پرسشنامه برازش قابلقبولی با دادهها دارد و کلیۀ شاخصهای نیکویی برازش، مدل را تأیید میکنند. یافتههای تحلیلعاملی، تقریباً مشابه تحقیقات انجامگرفته در فرهنگ اصلی و ضرایب پایایی و روایی نیز به نتایج آنها نزدیک است؛ بنابراین با توجه به خصوصیات روانسنجی مطلوب، این پرسشنامه ابزار مناسبی برای تعیین هزینۀ ادراکشده در دانشآموزان است.دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812612120210522Developing a Model of Academic Motivation Based on Self-Efficacy Strategy Mediated by Emotional Intelligence in High School Students in Marivanتدوین مدل اشتیاق تحصیلی براساس راهبرد خودکارآمدی با میانجیگری هوش هیجانی در دانشآموزان دورۀ دوم متوسطه شهرستان مریوان1271438160510.22059/japr.2021.304255.643544FAعلیمصطفی زادهدانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی ، واحد دانشگاه آزاد اسلامی ، واحد اراک، اراک، ایرانداودتقواییدانشیار گروه روان شناسی تربیتی، دانشگاه آزاد واحد اراک، اراک، ایران0000-0003-3686-9907ذبیحپیرانیاستادیار گروه روان شناسی تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اراک، اراک، ایرانJournal Article20200614This study aims to develop a structural model of academic motivation based on self-efficacy strategy mediated by emotional intelligence in high school students in Marivan. In terms of purpose, this study is an applied research that was conducted using descriptive-correlative method and structural model analysis (SEM). The statistical population of the study included all high school students in the 2019–2020 academic year in Marivan. The sample group consisted of 330 subjects (174 boys, 156 girls) that were randomly selected by multistage cluster sampling. The Academic Engagement Questionnaire (AEQ) (Fredericks, Bloomfield, & Paris, 2004), the Schreira et al. (1982) Self-Efficacy Questionnaire, and the Sibriashring Emotional Intelligence Questionnaire (SEIQ) were used to collect data. Data analysis was conducted using SPSS and Amos software. The psychometric properties of these instruments were examined and their usefulness was ensured. The results showed that emotional intelligence and self-efficacy had significant positive direct effect on academic achievement with 0.35 and 0.30 respectively. The results also showed that self-efficacy and emotional intelligence directly and indirectly predicted students’ academic motivation respectively.خودکارآمدی با میانجیگری هوش هیجانی در دانشآموزان دورۀ دوم متوسطۀ شهرستان مریوان است. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، و از لحاظ اجرا توصیفی- همبستگی و تحلیل آن براساس مدل ساختاری است. جامعۀ آماری شامل تمامی دانشآموزان دورۀ دوم متوسطه در سال تحصیلی 1399-1398 شهر مریوان است که از میان آنها 330 نفر (174 پسر و 156 دختر) بهصورت تصادفی با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات، از پرسشنامۀ اشتیاق تحصیلی (AEQ)، پرسشنامۀ خودکارآمدی (SEQ) و پرسشنامۀ هوش هیجانی سیبریاشرینگ (SEIQ) استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزارهای SPSS و Amos صورت گرفت. ویژگی روانسنجی این ابزارها در مطالعۀ فعلی بررسی شد و از مطلوبیت آنها اطمینان حاصل شد. نتایج نشان داد هوش هیجانی و خودکارآمدی بهصورت مستقیم بهترتیب با مقادیر 35/0 و 30/0 تأثیر معنادار، مثبت و مستقیم بر اشتیاق تحصیلی دارند. علاوهبراین مطابق نتایج، خودکارآمدی بهصورت مستقیم توان پیشبینی اشتیاق تحصیلی دانشآموزان را دارد. همچنین خودکارآمدی از طریق هوش هیجانی بهصورت غیرمستقیم میتواند توان اشتیاق تحصیلی را بهصورت معنادار پیشبینی کندخودکارآمدی با میانجیگری هوش هیجانی در دانشآموزان دورۀ دوم متوسطۀ شهرستان مریوان است. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، و از لحاظ اجرا توصیفی- همبستگی و تحلیل آن براساس مدل ساختاری است. جامعۀ آماری شامل تمامی دانشآموزان دورۀ دوم متوسطه در سال تحصیلی 1399-1398 شهر مریوان است که از میان آنها 330 نفر (174 پسر و 156 دختر) بهصورت تصادفی با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات، از پرسشنامۀ اشتیاق تحصیلی (AEQ)، پرسشنامۀ خودکارآمدی (SEQ) و پرسشنامۀ هوش هیجانی سیبریاشرینگ (SEIQ) استفاده شد. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزارهای SPSS و Amos صورت گرفت. ویژگی روانسنجی این ابزارها در مطالعۀ فعلی بررسی شد و از مطلوبیت آنها اطمینان حاصل شد. نتایج نشان داد هوش هیجانی و خودکارآمدی بهصورت مستقیم بهترتیب با مقادیر 35/0 و 30/0 تأثیر معنادار، مثبت و مستقیم بر اشتیاق تحصیلی دارند. علاوهبراین مطابق نتایج، خودکارآمدی بهصورت مستقیم توان پیشبینی اشتیاق تحصیلی دانشآموزان را دارد. همچنین خودکارآمدی از طریق هوش هیجانی بهصورت غیرمستقیم میتواند توان اشتیاق تحصیلی را بهصورت معنادار پیشبینی کند.دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812612120210522Extramarital Affairs Referred to Psychologist and Preventive Strategies: Presentation of a Model Based on the Grounded Theory Approachروابط فرازناشویی افراد مراجعهکننده به مشاوران و راهکارهای پیشگیری: تدوین الگو برمبنای نظریۀ دادهبنیاد1451668119610.22059/japr.2021.306428.643583FAاحمدخامساندانشیار گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانلیلاطالب زاده شوشتریاستادیار گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایران0000-0001-5556-3431معظمهبهلگردیکارشناس ارشد علوم اجتماعی، کارمند استانداری خراسان جنوبی، بیرجند،زهراماسنانیکارشناس ارشد روانشناسی تربیتی، کارمند دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانJournal Article20200422The aim of the present study is to provide a model of extramarital affairs addressed to South Khorasan province psychologists and to offer strategies to prevent these affairs. This study is applied in terms of of purpose. Considering the need to understand the process of extramarital affairs and to recognize and discover the complexity in it, a qualitative method was used in the research, i.e. grounded theory. The statistical population includes all the counselors who had dealt with extramarital affairs cases in South Khorasan province, including psychologists working for Welfare Organizations, Ministry of Justice, Police, University Birjand Psychologist Center, Ministry of Education and universities of Birjand, Payame Noor and Azad Universities, Seminary and Bonyade Shahid in 2018. 25 psychologists of South Khorasan province with sufficient amount of information about extramarital affairs were selected by purposive sampling technique. Data were collected using semi-structured interviews and coded using three stages of open coding, axial coding and selective coding. The results were classified into the following categories: context factors, intervening factors, causal factors and extramarital factors and pattern of extramarital affairs were presented. The results indicated that non-fulfillment of sexual and/or emotional needs forms the axial code in extramarital affairs. Finally, strategies suggested by psychologists to prevent extramarital affairs were categorized and presented. These included therapeutic and counseling strategies, educational strategies, and social and cultural strategies. To ensure the validity and reliability of the data, four methods-including member checking, co-researcher checking, research collaboration, and researcher checking-were used. Based on the findings, efforts should be made to improve intervening or environmental contexts and conditions, and appropriate cultural and social strategies should be formulated to address this important issueهدف پژوهش حاضر تدوین الگوی روابط فرازناشویی در میان افراد مراجعهکننده به مشاوران استان خراسان جنوبی و ارائۀ راهکارهای پیشگیری از این روابط است. پژوهش از منظر هدف، کاربردی است و بهدلیل نیاز به درک فرایند ارتباطات فرازناشویی و فهمیدن و کشف پیچیدگیهای آن، برحسب گردآوری اطلاعات به روش کیفی-نظریۀ دادهبنیاد انجام شده است. جامعۀ آماری تحقیق شامل تمامی مشاوران استان خراسان جنوبی شامل مشاوران سازمانهای بهزیستی، دادگستری، نیروی انتظامی، مرکز مشاورۀ دانشگاه بیرجند، آموزش و پرورش و دانشگاههای بیرجند، پیامنور و آزاد، حوزۀ علمیه و بنیاد شهید در سال 1397 است که در زمینۀ روابط فرازناشویی کار کردهاند. 25 نفر از مشاوران استان که در این زمینه اطلاعات بسندهای داشتند، به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و گردآوری اطلاعات با مصاحبۀ نیمهساختاریافته صورت گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات با کدگذاری در سه مرحلۀ کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام شده است. یافتهها در چهار دستۀ شرایط زمینهساز، شرایط مداخلهگر، عوامل علی و پیامدهای روابط فرازناشویی مقولهبندی شدند و الگوی روابط فرازناشویی ارائه شد. نتایج نشان داد مقولۀ محوری در روابط فرازناشویی، برآوردهنشدن نیازهای عاطفی یا جنسی یا هردو آنها است. در انتها راهکارهای مشاوران برای پیشگیری از روابط فرازناشویی مقولهبندی و ارائه شدند که شامل راهکارهای درمانی و مشاوره، راهکارهای آموزشی و راهکارهای اجتماعی و فرهنگی بودند. برای اطمینان از روایی و اعتبار دادهها به چهار روش کنترل توسط اعضا، نظرسنجی از همکار، مشارکتیبودن پژوهش و بازبینی توسط پژوهشگر اقدام شد. با توجه به نتایج، باید به اصلاح زمینهها و شرایط مداخلهگر یا محیطی مذکور اهتمام شود و سیاستگذاریهای فرهنگی و اجتماعی مناسب، با هدف تأمین این مهم صورت پذیرد.دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812612120210522Predicting Mindfulness levels based on self-oriented, other-oriented, and socially prescribed perfectionism dimensionsپیشبینی سطوح بهشیاری بر اساس ابعاد کمالگرایی خودمحور، دیگرمحور و جامعهمحور1671818119410.22059/japr.2021.290623.643359FAحمیدرضاغریبیدانشجوی دکتری روانشناسی سلامت، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانمحمدعلیبشارتاستاد گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی وعلوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانجمیلمنصوریکارشناسی ارشد روانشناسی عمومی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانJournal Article20191012The current study aims to predict the mindfulness levels based on three dimensions of perfectionism including self-oriented, other-oriented, and community-oriented. According to the aim of the study, descripted-correlation method was chosen. The Statistical population is comprised of all students of university of Tehran (in the academic year 2016–2017), and by using non-randomized available method, 265 students (230 males and 35 females) were selected. The Data collection tools include Tehran Multidimensional Perfectionism Scale (TMPS) and Mindful Attention and Awareness Scale (MAAS), whose questionnaires were filled out by the sample population. Pearson correlation coefficient and linear regression analysis were used to analyze the data. The findings showed a significant negative correlation between perfectionism and mindfulness. Linear regression model indicated that the triple dimensions of perfectionism could predict 18% of mindfulness changes significantly (p <0.05). Based on the findings of the present study, it can be concluded that the triple dimensions of perfectionism can affect the success of a person in mindful being. Adhering to standards and worrying about the expectations and negative reactions of others in the perfectionist will make them not be present enough here and now.بهشیاری، حالتی از حضور، و توجه باز و بدون قضاوت به لحظهلحظه زندگی است. کمالگرایی، یعنی گرایش به تعیین معیارهای عالی و تلاش برای بینقصبودن، با بهشیاری در ارتباط است. این پژوهش با هدف پیشبینی سطوح بهشیاری براساس سه بعد کمالگرایی خودمحور، دیگرمحور و جامعهمحور، به روش همبستگی اجرا گردید. از میان جمعیت آماری شامل دانشجویان دانشگاه تهران (سال تحصیلی 96-95) به روش نمونهگیری دردسترس غیرتصادفی تعداد 265 نفر (35 دختر و 230 پسر) انتخاب شدند، و مقیاسهای بهشیای (MAAS) و کمالگرایی چند بعدی تهران (TMPS) را پر کردند. از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی جهت تحلیل دادهها استفاده شد. یافتهها نشان داد کمالگرایی با بهشیاری رابطه منفی معنادار دارد. در مدل رگرسیون خطی، یافتهها نشان داد ابعاد سهگانه کمالگرایی میتوانند 18 درصد از تغییرات بهشیاری را به صورت معنادار پیشبینی کنند (05/0>p). بر اساس یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت؛ ابعاد سهگانه کمالگرایی میتوانند میزان موفقیت فرد در زندگی بهشیارانه را تحت تأثیر قرار دهند. چسبیدن به استانداردها و نگرانی درباره انتظارات و واکنشهای منفی دیگران در افراد کمالگرا اجازه نمیدهد به اندازه کافی در اینجا و اکنون حضور داشته باشند.دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812612120210522A Comparison of Motivation, Metacognition and Mathematic Emotion Regulation in Students with Math Anxiety and Normal Studentsمقایسۀ انگیزش، فراشناخت و تنظیم هیجان ریاضی در دانشآموزان دارای اضطراب ریاضی و عادی1832058119510.22059/japr.2021.305900.643572FAحوریهحبیبیکارشناس ارشد روانشناسی ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی ،دانشگاه گیلان ، گیلان ،ایرانمهنازخسروجاویددانشیار گروه روانشناسی ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی ،دانشگاه گیلان ، گیلان ، ایران0000-0002-4079-9094عباسابوالقاسمیاستاد گروه روانشناسی ، دانشکده ادبیات و علوم انسانی ، دانشگاه گیلان ، گیلان ، ایرانJournal Article20200712The aim of this study was to compare motivation, metacognitive ability and adjustment of mathematical emotion in normal and anxious students.the research project was casual -Comparative and Statistical Society was 524 Fifth Grade Girls of Lahijan Normal Schools in 2018-2019 which after screening 142 students were equally divided in two groups. The main instruments of this study were Hanin et al.'s (2017) children's emotion regulation scale, Corter's mathematical motivation (2005), Philipo and Panora mathematical metacognitive (2007), and cognetive instruments Chiu's and Henry's children's mathematical anxiety (1990), Tabrizi Mathematical Disorder Scale (2015) and Raven's test (1938). Data were analyzed using SPSS software, MANOVA statistical methods and independent T-test. The results showed, the group with anxiety scored lower in all three variable) p < 0/05). In addition, there was no significant difference between the two groups in the motivation component in metacognition and help- seeking and maintain attention and concentration in the emotion regulation scale. Due to the importance of cognitive and motivational variables <br /> هدف پژوهش حاضر مقایسۀ انگیزش، فراشناخت و تنظیم هیجان ریاضی در دانشآموزان دارای اضطراب ریاضی و عادی است. روش پژوهش برحسب هدف کاربردی و از لحاظ گردآوری اطلاعات، مقایسهای است. جامعۀ آماری شامل تمامی دانشآموزان دختر پایۀ پنجم مدارس عادی لاهیجان در سال 1398-1397 و شامل 580 نفر و روش نمونهگیری تمامشمار است. با استفاده از مقیاس اضطراب ریاضی، غربالگری روی دانشآموزان صورت گرفت و براساس نمرۀ برش این مقیاس، 142 نفر از دانشآموزانی که کمترین و بیشترین نمره را کسب کردند، در دو گروه مساوی دارای اضطراب ریاضی و عادی قرار گرفتند. ابزارهای اصلی این پژوهش، مقیاس تنظیم هیجان ریاضی کودکان (CERS-M)،انگیزش ریاضی (CMMQ)، فراشناخت ریاضی (MAMQ) و ابزارهای تشخیصی شاملاضطراب ریاضی کودکان (MASC)، مقیاس اختلال ریاضی تبریزی (TMDS) و ماتریسهای پیشروندۀ ریون (RPM) است. دادهها با روشهای آماری مانوا (MANOVA) و آزمون t مستقل در نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد گروه دارای اضطراب ریاضی در هر سه متغیر نمرۀ کمتری کسب کردهاند (05/0p <). همچنین دو گروه، در مؤلفۀ انگیزش در بعد فراشناخت و کمکخواهی و حفظ توجه و تمرکز در مقیاس تنظیم هیجان تفاوت معناداری ندارند. بهطورکلی با توجه به اهمیت متغیرهای فراشناختی، انگیزشی و هیجانی در اضطراب ریاضی دانشآموزان، آموزش در این زمینه ضروری بهنظر میرسد.<br /> <br /> دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812612120210522Evaluating the Effectiveness of Cognitive Rehabilitation Based on Executive Functions (BETA) on the Behavioral Functioning of Slow Learnersاثربخشی توانبخشی شناختی مبتنی بر کارکردهای اجرایی (بتا) بر عملکرد رفتاری دانشآموزان دیرآموز2072258131510.22059/japr.2021.301427.643503FAزینبگندمیدانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی، دانشکده روانشناسی وعلوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانعلی اکبرارجمندنیادانشیار گروه روان شناسی و آموزش کودکان استثنایی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0001-8030-8416غلامعلیافروزاستاد ممتاز گروه روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0003-2386-3223Journal Article20200422This study aims to evaluate the effectiveness of cognitive rehabilitation based on executive functions on behavioral function in slow learners. The statistical population consists of all slow students of elementary schools studying in 2019. Among them, 30 individuals were selected from the available schools of Kashan town. This sample was divided into two groups. The experimental group received 12 sessions of cognitive rehabilitation intervention for 1 hour per week for three months. Both groups were assessed before and after the intervention using Working Memory Test Battery-Children (WMTB-C) for children, and Achenbach System of Empirically Based Assessment (ASEBA) questionnaire for parents. The data was analyzed by using analysis of covariance and SPSS software. Findings revealed that Beta cognitive rehabilitation intervention focusing on executive functions (active memory, continuous attention and management) had a significant effect on behavioral function of slow learners. According to the results of this study, cognitive rehabilitation package can be used to increase active memory of slow learners in schools and improve academic status and recognition of these students.هدف پژوهش حاضر ارزیابی اثربخشی توانبخشی شناختی مبتنی بر کارکردهای اجرایی بر عملکرد رفتاری در دانشآموزان دیرآموز است. پژوهش از نظر هدف کاربردی، و از لحاظ نحوۀ گردآوری دادهها نیمهآزمایشی است. جامعۀ آماری این تحقیق شامل کلیۀ دانشآموزان دیرآموز مدارس ابتدایی است که در سال 1398 مشغول به تحصیل بودهاند. از میان آنها 30 نفر به روش در دسترس از مدارس شهرستان کاشان انتخاب شدند و در دو گروه قرار گرفتند. گروه آزمایش 12 جلسه مداخلۀ توانبخشی شناختی را به مدت سه ماه، یک ساعت در هفته دریافت کردند. هردو گروه قبل و بعد از اجرای مداخله با آزمون حافظۀ فعال برای کودکان (حافبک (WMTB-C) و همچنین پرسشنامۀ نظام سنجش مبتنی بر تجربۀ آخنباخ (ASEBA) برای والدین ارزیابی شدند. درنهایت، تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و با روش تحلیل کوواریانس انجام گرفت. یافتهها نشان داد مداخلۀ توانبخشی شناختی بتا با تأکید بر کارکردهای اجرایی (حافظۀ فعال، توجه مداوم و بازداری) بر عملکرد رفتاری دانشآموزان دیرآموز تأثیر معنادار دارد؛ زیرا برنامۀ توانبخشی شناختی بر کارکردهای اجرایی تمرکز داشته است؛ بنابراین با توجه به نتایج این پژوهش میتوان از بستۀ توانبخشی شناختی برای افزایش حافظۀ فعال کودکان دیرآموز در مدارس بهمنظور بهبود وضعیت درسی و رفتاری این دانشآموزان استفاده کرد.دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812612120210522Planning an Executive Functions Curriculum and Evaluating Its Effectiveness on Improving the Empathy in Children with High Performance Autism Spectrum Disorderطراحی برنامۀ آموزش کارکردهای اجرایی و بررسی میزان اثربخشی آن بر ارتقای همدلی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا2272458141310.22059/japr.2021.309192.643624FAفرهادغدیریدانشجوی دکتری روانشناسی، گروه روانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایران.0000-0003-2524-2156اسماعیلسلیمانیدانشیار، گروه روانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه ارومیه، ارومیه، ایرانJournal Article20200906This study aims to plan and detect the effectiveness of the educational package of executive functions on improving the empathy in children with a high-performance autism spectrum disorder. In term of purpose, this research is applied, and the research method is semi-experimental with a post-test–pre-test with a control group. The statistical population consists of children with autism disorder aged 6 to 12 years old in Urmia (274 people) in the academic year of 2019–20 from the exceptional school for children with autism. Out of the statistical population, 40 high-performance autism children were selected using Gilliam Autism Rating Scale (GARS) and randomly assigned to two experimental (20) and control (20) groups. Then, the Griffith cognitive and emotional empathy scale (GEM) was filled out by the parents of both groups. After the pre-test, the experimental group was trained for twenty-four sessions, and the post-test was performed. The data was analyzed using SPSS software and univariate analysis of covariance. The data showed a significant difference between the control and experimental groups in terms of the post-test scores and empathy scores after adjusting the effect of the pre-test of Empathy (p < 0.01). Based on this study, it can be propposed that improving executive functions can increase the levels of empathy.پژوهش حاضر با هدف طراحی و تعیین اثربخشی بستۀ آموزشی کارکردهای اجرایی بر ارتقای همدلی در کودکان با اختلال طیف اوتیسم با عملکرد بالا انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی است و روش آن نیمهآزمایشی با پیشآزمون-پسآزمون همراه با گروه کنترل است. جامعۀ آماری پژوهش، کودکان دارای اختلال اوتیسم 6 تا 12 ساله ارومیهای (274 نفر) در سال تحصیلی 1399-1398 از مدرسۀ استثنایی کودکان اوتیسم هستند. از کل جامعۀ هدف، به روش نمونهگیری در دسترس، 40 نفر اوتیسم با عملکرد بالا با استفاده از مقیاس تشخیص اوتیسم گیلیام (GARS) انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. سپس مقیاس همدلی شناختی و عاطفی کودکان گریفت (GEM) توسط والدین هردو گروه تکمیل شد. پس از اجرای پیشآزمون، گروه آزمایش به مدت 24 جلسه آموزش داده شد، و این بار پسآزمون اجرا شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و با روش تحلیل کوواریانس یکراهه انجام گرفت. اطلاعات بهدستآمده نشاندهندۀ تفاوت معنادار بین دو گروه کنترل و آزمایش در نمرات متغیر پسآزمون و همدلی بعد از تعدیل تأثیر پیشآزمون همدلی است (1/0<P). براساس این پژوهش میتوان گفت با ارتقای کارکردهای اجرایی میتوان همدلی را افزایش داد.دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812612120210522The Effect of Mindfulness Interval and Transcrinal Direct Current Stimulation on Injury Anxiety and Performance in Elite Fencersتأثیر تمرینات ذهنآگاهی و تحریک الکتریکی فراجمجمهای بر اضطراب از آسیب و عملکرد ورزشی شمشیربازان نخبه2472638160910.22059/japr.2021.305625.643566FAالههسیف الدینی زرندیدانشجوی دکتری ،گروه علوم ورزشی، پردیس بین المللی کیش، دانشگاه تهران، کیش، ایران0000-0002-6324-6724محمودشیخدانشیار، گروه رفتار حرکتی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانفضل الهباقرزادهدانشیار، گروه رفتار حرکتی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایران0000-0002-2198-9327یوسفمقدس تبریزیاستادیار، گروه طب ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانمهدیهآکوچکیاناستادیار، گروه علوم ورزشی، پردیس بین المللی کیش، دانشگاه تهران، کیش، ایرانJournal Article20200704The aim of this study is to investigate the effect of mindfulness and Transcranial Direct Current Stimulation (tDCS) on psychological factors such as injury anxiety and performance improvement. There are models of the relationship between psychological factors and injury showing that stress, anxiety and worry can limit cognition, increase muscle tension, increase distractibility and lose focus. Finding a way to reduce anxiety and improve performance is important for professional athletes. This study was conducted in the form of an experiment involving two experimental groups (mindfulness training group and electrostimulation group) and a control group with a pretest-posttest design. The statistical sample of this study consists of 36 volunteers who participated in this study. The statistical population of this study was all elite fencers who had at least third place in Tehran province in their record. Anxiety inventory questionnaire prepared by Cassidy (2006) and sports performance questionnaire prepared by Charbonio (2001) were used to measure injury anxiety and performance. Data were measured with descriptive statistics to show the mean and standard deviation of the data, and inferential statistical tests through paired t-tests and Fisher’s tests to show the differences between groups, using SPSS-25 software. The results showed that mindfulness and Transcranial Direct Current Stimulation (tDCS) had a significant effect on the pretest in both performance and anxiety variables by paired t-tests. By Fisher’s test, the variables of injury anxiety in the two groups of mindfulness and Transcranial Direct Current Stimulation (tDCS) showed no significant difference. In this study, it can be concluded that both mindfulness and Transcranial Direct Current Stimulation had a significant effect on these variables and that mindfulness is a suitable, inexpensive and accessible way for athletes to access it.این پژوهش به بررسی تأثیر ذهنآگاهی و تحریک الکتریکی فراجمجمهای بر مؤلفههای اضطراب از آسیب و بهبود عملکرد پرداخته است. احساس استرس، اضطراب و نگرانی موجب باریکشدن ادراک بینایی و افزایش تنش در عضلات و ازبینرفتن تمرکز میشود. پیداکردن راهی برای کاهش اضطراب و بهبود عملکرد، امری ضروری برای ورزشکاران نخبه است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و تجربی است و با دو گروه آزمایش (تمرین ذهنآگاهی و تحریک الکتریکی) و گروه کنترل با طرح پیشآزمون-پسآزمون در بین 36 شمشیرباز دختر که بهطور داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند انجام گرفته است. جامعۀ آماری این تحقیق، کلیۀ شمشیربازان نخبهای است که دستکم مقام سوم استان تهران را در کارنامۀ خود دارند. برای اندازهگیری اضطراب از آسیب، از پرسشنامۀ سیاهۀ اضطراب از آسیب کاسیدی (SIAQ) و برای سنجش متغیر عملکرد، از پرسشنامۀ عملکرد ورزشی چاربونیو (SPQ) استفاده شده است. در تحلیل اطلاعات، از آمار توصیفی برای نشاندادن میانگین و انحراف استاندارد دادهها استفاده شد. همچنین بهمنظور بررسی تفاوت میان گروهها از آمار استنباطی به روش تی زوجی فیشر استفاده شد. دادهها با استفاده از نرمافزار 25-SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج آزمون تی زوجی نشان داد ذهنآگاهی و تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمهای در هردو متغیر عملکرد و اضطراب از آسیب تأثیر معناداری داشته است. مطابق نتایج آزمون فیشر، در متغیر اضطراب از آسیب در دو گروه ذهنآگاهی و تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمهای تفاوت معناداری وجود ندارد. در متغیر عملکرد بین دو گروه تجربی تفاوت معنادار مشاهده میشود. درنهایت میتوان نتیجه گرفت ذهنآگاهی و تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمهای هردو تأثیر بسزایی بر متغیرهای مورد بررسی داشتهاند و ذهنآگاهی راهی مناسبتر، کمهزینه و در دسترس است که ورزشکاران میتوانند از آن استفاده کنند.دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812612120210522Comparing the Effectiveness of two Implementation Method of Working Memory Training on Attentional Control and Working Memory Capacity of Young Employeesمقایسۀ اثربخشی دو روش اجرای آموزش حافظۀ فعال بر کنترل توجه و ظرفیت حافظۀ فعال جوانان شاغل2652828149510.22059/japr.2021.303410.643532FAمرجانکارگرکارشناس ارشد روانشناسی عمومی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران0000-0002-3590-3264قاسمعسکری زادهدانشیارگروه روانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران0000-0001-8291-3708مسعودباقریدانشیار گروه روانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایرانسید محمد حسینموسوی نسباستادیار گروه روانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه شهید باهنر کرمان، کرمان، ایران0000-0002-7102-2835Journal Article20200528This study aims to compare the effectiveness of two implementation methods of working memory (WM) training (the more complex task and the less complex task) on attentional control and WM capacity. The present study is one of the intervention studies with the active control group aiming to compare effectiveness. The study population consists of 25 to 35-year-old young employees working in Information Technology (IT) field in Kerman city in 2019. The sample of the study formed of 48 individuals who were selected by multistage sampling, randomly divided into two experimental groups (adaptive dual n-back task as the more complex task and non-adaptive dual 1-back task as the less complex task) and one active control group (non-adaptive single 1-back task). Data collection tools include simple Stroop task and Daneman-Carpenter Working Memory Task (DCWMT). The results showed that there was a significant difference between the effectiveness of WM training with adaptive dual task, non-adaptive dual task, and control group task in subscale of interference score related to attentional control and WM capacity. In other words, the complexity of the task made a significant difference in the effectiveness of the training program on interference score and WM capacity. However, this difference was not observed for subscale of time of interference related to attentional control.این پژوهش با هدف مقایسۀ اثربخشی دو روش اجرای آموزش حافظۀ فعال (تکلیف پیچیدهتر و تکلیف با پیچیدگی کمتر) بر کنترل توجه و ظرفیت حافظۀ فعال انجام شده است. پژوهش حاضر بهلحاظ هدف کاربردی و بهلحاظ روش در زمرۀ پژوهشهای مداخلهای با هدف مقایسۀ اثربخشی و همراه با گروه کنترل است. جامعۀ پژوهش شامل جوانان 25 تا 35 سالۀ شاغل در حوزۀ فناوری اطلاعات شهر کرمان در سال 1398 است. نمونۀ آماری پژوهش با حجم 48 نفر به روش نمونهگیری چندمرحلهای انتخاب شدند و بهصورت تصادفی و به تساوی در دو گروه آزمایش (تکلیف ان-بک دوگانۀ تطبیقی بهعنوان تکلیف پیچیدهتر بیشتر و تکلیف 1-بک دوگانۀ غیرتطبیقی بهعنوان تکلیف با پیچیدگی کمتر) و یک گروه کنترل فعال (تکلیف 1-بک یگانۀ غیرتطبیقی) قرار گرفتند. ابزارهای جمعآوری اطلاعات عبارتاند از تکلیف استروپ ساده و تکلیف حافظۀ فعال دانیمن-کارپنتر (DCWMT). تحلیل دادهها با روش تحلیل کوواریانس و با استفاده از نرمافزار SPSS انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد بین اثربخشی آموزش حافظۀ فعال و تکلیف ان-بک دوگانۀ تطبیقی، 1-بک دوگانۀ غیرتطبیقی و تکلیف گروه کنترل در زیرمقیاس نمرۀ تداخل کنترل توجه و ظرفیت حافظۀ فعال، تفاوت معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر، میزان پیچیدگی تکلیف بر اثربخشی برنامۀ آموزش در خصوص نمرۀ تداخل و ظرفیت حافظۀ فعال تفاوت معنادار ایجاد میکند؛ درحالیکه این تفاوت درمورد زیرمقیاس زمان تداخل کنترل توجه مشاهده نشد.دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812612120210522The Effect of Educating Based on Rational Emotive Behavior Therapy (REBT) on Marital Quality Components of Couples Who Are Coping with Breast Cancerبررسی تأثیر آموزش مبتنی بر درمان عقلانی-هیجانی-رفتاری بر مؤلفههای کیفیت رابطۀ زناشویی زوجین مبتلا به سرطان پستان2832988102810.22059/japr.2021.305718.643570FAبهمنپیرمردوند چگینیکارشناسی ارشد گروه مشاوره، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران0000-0001-6055-9189;کیانوشزهراکاردانشیار گروه مشاوره، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران0000 0003 4803 1511باقرثنایی ذاکراستاد گروه مشاوره، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران0000-0001-9387-5938کبرینوروزی سزیرودکارشناس ارشد روانشناسی بالینی مرکز مشاوره دانشگاه علوم پزشکی قزوین0000-0001-7881-0263Journal Article20200718The This paper is purpose of this study was to study determine the effects of an education program based on rational rational emotive behavior therapy (REBT) on marital quality components of couples coping with breast cancer. The present study is semi-experimental in terms of According to the purpose of this study, and is conducted it was semi-experimental and its design wasby pretest and posttest with a control group in terms of plan. The statistical population of the present study includes included all the couples coping with breast cancer who visited Velayat hospital in Qazvin province in October 2018 tofor follow-up cancer treatment. Sixty women were selected via available sampling and pretested. Of Among them, 18 women, along with their husbands (18 couples), who had a score lower average on the marital quality of relationship scale were selected and randomly assigned categorized into two groups including experimental and control. The experimental group received 8 eight 2-hour sessions of education based on REBT. The research instrument was the questionnaire of Perceived Relationship Quality Components (PRQC). The data of this study were analyzed using SPSS-24 software and Multivariate Analysis of Covariance (MANCOVA). The results of the present study showed that the experimental and control groups were significantly different in terms of quality components of marital relationship, so that the amount of quality components of marital relationship in couples in the experimental group was significantly higher than that of the control group. (P <0.001). Based on the findings of this study, it can be concluded that education based on rational-emotionalemotive-behavioral therapy improves the quality components of marital relationship in couples who are coping with breast cancer.هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر درمان عقلانی- هیجانی-رفتاری بر مؤلفههای کیفیت رابطةۀ زناشویی زوجین مبتلا به سرطان پستان بوداست. این پژوهش به بهلحاظ هدف کاربردی و به بهلحاظ شیوه شیوۀ گردآوری اطلاعات از نوع مطالعات نیمه نیمهآزمایشی و طرح آن، پیش آزمون-پس پسآزمون با گروه کنترل بوداست. جامعه جامعۀ آماری پژوهش حاضر شامل کلیهتمامی زوجین مبتلا به سرطان پستان بوداست که در مهرماهمهر ماه 1397 برای پیگیری درمان سرطان به بیمارستان ولایت شهر قزوین مراجعه کرده بودند. شیوه شیوۀ نمونهگیری این پژوهش غیرتصادفی و از نوع در دسترس بود،است؛ بهطوریکهبه طوری که از میان همۀ کلیه زوجینی که در مهرماهمهر ماه 1397 به بیمارستان ولایت مراجعه کرده بودند، تعداد 60 زن بهصورتبه صورت در دسترس انتخاب و مورد پیشآزمونپیش آزمون قرار گرفتشدند، . از میان این افراد، تعداد 18 زن به بههمراه همسرانشان (18 زوج) که در مقیاس کیفیت رابطه رابطۀ زناشویی نمرةۀ پایینترپایین تر از میانگین کسب کرده بودند، گزینش انتخاب شدند و بهصورتبه صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. و در ادامه تنها فقط گروه آزمایش، تعداد 8هشت جلسه (هر جلسه دو ساعت) تحت آموزش مبتنی بر درمان عقلانی عقلانی-هیجانی هیجانی-رفتاری قرار گرفت. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه پرسشنامۀ کیفیت رابطةۀ زناشویی ادراکشدهادراک شده (PRQC) بوداست. دادههای این پژوهش با استفاده از نرمافزارنرم افزار SPSS-24 و از طریقبه روش تجزیه و تحلیل کوواریانس چند متغیره (مانکوا) تحلیل شدند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که گروه آزمایش و گواه از لحاظ مؤلفههای کیفیت رابطةۀ زناشویی تفاوت معنیاداری با یکدیگر دارند، ؛ بهطوریکهبه طوری که اندازةۀ همةۀ مؤلفههای کیفیت رابطةۀ زناشویی در زوجینی که در گروه آزمایش حضور داشترند، بهطوربه طور معناداری بیشتر از گروه گواه بوداست (001/0 = p). . (p < 0.001) براساس یافتههای این پژوهش میتوان نتیجه گرفت که آموزش مبتنی بر درمان عقلانی- هیجانی- رفتاری موجب ارتقاء ارتقای مؤلفههای کیفیت رابطةۀ زناشویی در زوجین مبتلا به سرطان پستان میشوددانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812612120210522The Effectiveness of Compassion-Based Education on Reducing Emotional Turbulence in Women Experiencing Marital Infidelityاثربخشی آموزش مبتنی بر شفقت بر کاهش آشفتگی هیجانی زنان دارای تجربه خیانت زناشویی2993138105510.22059/japr.2021.303377.643528FAافسانهآقاییکارشناسی ارشد روانشناسی خانواده، گروه روانشناسی، واحد خمینی شهر، دانشگاه آزاد اسلامی، خمینی شهر، اصفهان، ایرانسحرخانجانی وشکیاستادیار، گروه مشاوره، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه اراک، اراک، ایرانشیماپاشادانشجوی دکتری مشاوره، گروه مشاوره، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.Journal Article20200524Marital infidelity affects the physical and mental health of couples, especially women. The aim of this study was to determine the effect of compassion-based education on emotional turbulence in women with marital infidelity. The method of the present study was quasi-experimental with unequal control group design. The statistical population of the present study consisted of all women referring to counseling centers in Isfahan with the experience of marital infidelity in 2019, the exact number of which was not available. Thirty patients were selected using purposive non-random sampling and randomly assigned to the control and experimental groups. In order to assess emotional turbulence, a questionnaire on difficulty in regulating emotion was used by Granfsky et al. (2001). Compassion training was performed for 8 sessions of 90 minutes for the experimental group and the control group did not receive any intervention. Data were analyzed by multivariate and univariate analysis of covariance as well as Benferoni test and R software version 4.0.2 (psych, CTT, jmv packages). Findings showed that compassion-based education has a significant effect on reducing emotional turbulence(p <0.05). Therefore, compassionate education can reduce emotional turbulence.خیانت زناشویی سلامت جسمی و روانی زوجین به خصوص زنان را تحت تاثیر میدهد. این پژوهش با هدف تعیین اثرگذاری آموزش مبتنی بر شفقت بر آشفتگی هیجانی زنان دارای تجربه خیانت زناشویی انجام شد. روش پژوهش حاضر، نیمهآزمایشی با طرح گروه کنترل نابرابر بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان با تجربه خیانت زناشویی در سال 1397 تشکیل دادند که اطلاع دقیقی از تعداد آنها در دسترس نبود. 30 نفر با استفاده از نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. به منظور ارزیابی آشفتگی هیجانی از پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گرانفسکی و همکاران (2001) استفاده شد. آموزش مبتنی بر شفقت به مدت 8 جلسه ی 90 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکردند. دادهها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تک متغیری و نیز آزمون بنفرونی و نرم افزار R نسخه 4.0.2 (بسته های psych، CTT، jmv) تحلیل شدند. یافتههای پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر شفقت بر کاهش آشفتگی هیجانی تاثیر معنی داری دارد (p <0/05). بنابراین آموزش مبتنی بر شفقت میتواند منجر به کاهش آشفتگی هیجانی شود.دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812612120210522The Effect of Emotional Schema Therapy on Forgiveness, Quality of Marital Relationships, and Self-Differentiation of Women Faced with Infidelityتأثیر طرحوارهدرمانی هیجانی بر بخشودگی، کیفیت روابط زناشویی و تمایزیافتگی زنان مواجهشده با پیمانشکنی همسر3153328119210.22059/japr.2021.305998.643574FAسارابرزگرانکارشناس ارشد گروه روانشناسی، واحد دزفول، دانشگاه آزاد اسلامی، دزفول، ایرانهمایونهارون رشیدیاستادیار گروه روانشناسی، واحد دزفول، دانشگاه آزاد اسلامی، دزفول، ایران0000-0002-7912-3382کبریکاظمیان مقدماستادیار گروه روانشناسی، واحد دزفول، دانشگاه آزاد اسلامی، دزفول، ایران.0000-0001-5457-8105Journal Article20200710The aim of this study is to study the effect of emotional schema therapy on forgiveness, quality of marital relationships, and differentiation of women facing infidelity. This research is applied in terms of purpose with quasi-experimental method and pretest-posttest with a control group. The statistical population includes all women with an infidelity problem who referred to Saba Psychological and Psychiatric Services Center in Dezful in 2019, from which 30 people were selected voluntarily and were randomly classified in two groups of 15 people (experimental group and control group). The research instruments include the questionnaires for Interpersonal Forgiveness Inventory (IFI), Quality of the Marital Relationship Scale (QMRS), and Differentiation of Self Inventory (DSI) which were filled out through two stages of pre-test and post-test. In the next step, the experimental group received 8 sessions of 90 minutes (twice a week) and the control group did not receive any intervention. Data were analyzed using univariate and multivariate covariance methods via SPSS software. The results showed that schema therapy could significantly increase the forgiveness, quality of relationship, and differentiation of women faced with infidelity (p < 0.001). Therefore, the use of emotional schema therapy approach is proposed as an effective intervention to prevent couples’ problems.هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر طرحوارهدرمانی هیجانی بر بخشودگی، کیفیت روابط زناشویی و تمایزیافتگی زنان مواجهشده با پیمانشکنی همسر است. این پژوهش برحسب هدف کاربردی است و روش آن شبهآزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل است. جامعۀ آماری مطالعۀ حاضر، تمامی زنان دارای مشکل پیمانشکنی همسر مراجعهکننده به مرکز خدمات روانشناختی و روانپزشکی صبای شهر دزفول در سال 1398 هستند که از بین آنها 30 نفر بهصورت در دسترس و داوطلبانه انتخاب شدند و در دو گروه 15 نفری (گروه آزمایش و گروه کنترل) با گمارش تصادفی قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامههای بخشودگی بینفردی (IFI)، کیفیت روابط زناشویی (QMRS) و تمایزیافتگی خود (DSI) است که در دو مرحلۀ پیشآزمون و پسآزمون اجرا شد. در مرحلۀ بعد، گروه آزمایش هشت جلسۀ نوددقیقهای (هفتهای دو بار) مداخله دریافت کرد و گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکرد. دادهها با استفاده از روشهای کوواریانس یکراهه و چندراهه با استفاده از نرمافزار آماری SPSS تحلیل شدند. نتایج نشان داد طرحوارهدرمانی میتواند بهطور معناداری موجب افزایش بخشودگی، کیفیت روابط و تمایزیافتگی زنان مواجهشده با پیمانشکنی همسر شود (001/0< p)؛ بنابراین، استفاده از رویکرد طرحوارهدرمانی هیجانی بهعنوان مداخلهای مؤثر برای پیشگیری از مشکلات زوجین پیشنهاد میشود.<br /> <strong> </strong>دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812612120210522Structural Relationships between Emotional Regulation and Stress with Dissociation Symptoms: The Mediating Role of Depressionروابط ساختاری تنظیم هیجانی و استرس دارای علائم گسستگی ذهن: نقش میانجیگری افسردگی3333498133710.22059/japr.2021.306128.643576FAتبسمنیکوسرشتدانشجوی دکتری روان شناسی، گروه روان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کرج، تهران، ایرانآرزوشمالی اسکوییاستادیار گروه روان شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رودهن، تهران، ایرانJournal Article20200712This study aims to detect the structural relationships between emotional regulation and stress with dissociation symptoms mediated by depression. The research method is applied in terms of purpose, and is descriptive-correlational in terms of data collection. The statistical population consists of all female students of the Islamic Azad University, Rudehen Branch, in the fall of 2019, among which 370 people were selected by convenience sampling. The study tools include Dissociative Experiences Scale (DES), Beck Depression Inventory-II (BDI-II), Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (CERQ), and Measure of Perceived Stress (MPS). Structural equation modeling was used to analyze the data. The fit of the research measurement model was assessed by confirmatory factor analysis using SPSS and Amos and maximum likelihood estimation. The present study showed that the indirect path coefficient between negative emotion regulation strategies and dissociation was positive and significant (p < 0.01, β=0.171). The indirect path coefficient between stress and dissociation symptom was positive and significant (p < 0.01, β=0.092). It seems that when a person experiences stress and depression due to emotional dysregulation, they realize the dissociation symptoms as the only way out of this situation. Based on the findings of the present study, it is recommended that in the treatment of people with depression, not only the perceived stress level and emotional regulation strategies of these people, but also the symptoms of dissociation in these people should be focused.هدف پژوهش حاضر، تعیین روابط ساختاری بین تنظیم هیجانی و استرس دارای علائم گسستگی ذهن با میانجیگری افسردگیاست. روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی، و از لحاظ جمعآوری اطلاعات توصیفی از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعۀ آماری پژوهش را تمامی دانشجویان زن دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن در پاییز 1398 تشکیل میدهند که از میان آنها 370 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر شامل پرسشنامههای مقیاس گسستگی ذهن (DES)، افسردگی بک-ویرایش دوم (BDI<strong>-</strong>II)، تنظیم شناختی هیجانی (CERQ) و مقیاس استرس ادراکشده (MPS) است. برای تحلیل دادهها از روش مدلیابی معادلات ساختاری استفاده شد. چگونگی برازش مدل اندازهگیری پژوهش بهوسیلۀ تحلیلعاملی تأییدی با استفاده از SPSS و Amos و برآورد بیشینۀ احتمال ارزیابی شد. نتایج پژوهش نشان داد ضریب مسیر غیرمستقیم بین راهبردهای منفی تنظیم هیجان و علائم گسستگی ذهن مثبت و معنادار است (01/0>p، 171/0=β). ضریب مسیر غیرمستقیم بین استرس و علائم گسستگی ذهن مثبت، و در سطح 01/0>p، 092/0=β معنادار است. همچنین بهنظر میرسد زمانی که فرد بهدلیل بدتنظیمی هیجانی با استرس و افسردگی مواجه میشود، علائم گسستگی ذهن را تنها راهحل نجات از این شرایط مییابد. براساس یافتهها پیشنهاد میشود در درمان افراد مبتلا به افسردگی، نهتنها بر میزان استرس ادراکشده و راهبردهای تنظیم هیجانی این افراد، بلکه بر علائم گسستگی ذهن نیز تمرکز صورت گیرد.دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812612120210522The Role of Mediating Positive and Negative Affect in the Relationship between Mindfulness and Psychological Well-Being of Ilam Studentsنقش میانجیگری عاطفۀ مثبت و منفی در رابطۀ بین ذهنآگاهی و بهزیستی روانشناختی دانشجویان شهر ایلام3513688105710.22059/japr.2021.306991.643594FAطیبهکوچی1. دانشجوی دکتری روانشناسی عمومی، واحد ایلام، دانشگاه آزاد اسلامی، ایلام، ایرانوحیداحمدیاستادیار گروه روانشناسی ، واحد ایلام، دانشگاه آزاد اسلامی، ایلام، ایراناستادیارشهراممامیاستادیار گروه روانشناسی، واحد ایلام، دانشگاه آزاد اسلامی، ایلام، ایرانآرشنادمیاستادیار گروه آمار، واحد ایلام، دانشگاه آزاد اسلامی، ایلام، ایران.Journal Article20200727The present study investigates the mediating role of positive and negative affect in the relationship between mindfulness and psychological well-being of Ilam students. The statistical population of the study included all male and female students of Ilam universities (Azad and State) studying in these universities during the academic year 2019–2020. Therefore, 400 students were selected among these students through multistage cluster sampling method. The study method was descriptive-correlational and purposive. The research data were analyzed by structural equation modeling method using SPSS25 and Amos20 software. The tools used in this study to analyze the variables are: Reef Psychological Well-Being Scale (RSPWB), Five Facet Mindfulness Questionnaire (FFMQ), and Positive and Negative Affect Scale (PANAS). The standard coefficient of the indirect effect of mindfulness on students’ psychological well-being was 0.27 by positive affect and 0.20 by negative affect, which is significant at the P=0.001 level. These results suggest that the variables of positive effect and negative effect mediate the relationship between the variables of mindfulness and psychological well-being. Based on these results, it can be concluded that mindfulness can affect the psychological well-being of individuals by influencing the formation of positive and negative affect.در پژوهش حاضر، به بررسی نقش میانجیگری عاطفۀ مثبت و منفی در رابطۀ بین ذهنآگاهی و بهزیستی روانشناختی دانشجویان شهر ایلام پرداخته شده است. جامعۀ آماری پژوهش شامل کلیۀ دانشجویان دختر و پسر دانشگاههای شهر ایلام (آزاد و دولتی) است که در سال تحصیلی 1399-1398 در این دانشگاهها مشغول به تحصیل بودند. از میان این دانشجویان 400 نفر به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. روش مطالعه، توصیفی از نوع همبستگی و هدف آن کاربردی است. دادههای پژوهش به روش مدلیابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزارهای SPSS25 و Amos20 تجزیه و تحلیل شد. ابزارهای این پژوهش بهمنظور ارزیابی متغیرها عبارتاند از: مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف .(RSPWB) پرسشنامۀ پنجوجهی ذهنآگاهی بائر و همکاران (FFMQ) و مقیاس عاطفۀ مثبت و منفی واتسون و همکاران (PANAS) . در پژوهش حاضر، ضریب مسیر غیرمستقیم ذهنآگاهی بر بهزیستی روانشناختی دانشجویان از طریق عاطفۀ مثبت 27/0 و از طریق عاطفۀ منفی 20/0 بهدست آمد که هردو در سطح 001/0P= معنادار هستند. این نتایج بیانگر آن است که متغیرهای عاطفۀ مثبت و منفی، رابطۀ بین متغیرهای ذهنآگاهی و بهزیستی روانشناختی را میانجیگری میکنند. براساس این یافتهها میتوان نتیجه گرفت ذهنآگاهی با تأثیر بر میزان شکلگیری عاطفۀ مثبت و منفی، بر بهزیستی روانشناختی دانشجویان تأثیر میگذارد.دانشگاه تهران-دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی- موسسه روانشناسی و علوم تربیتیفصلنامه پژوهشهای کاربردی روانشناختی2251-812612120210522Developing a Causal Model of Academic Engagement based on Self-Regulation and Academic Emotions with the Mediating Role of Academic Self-handicapping: The Effectiveness of the Plan from the Model on Academic Burnout*تدوین مدل علی درگیری تحصیلی براساس خودنظمجویی و هیجانهای تحصیلی با نقش واسطهای خودناتوانسازی تحصیلی: اثربخشی برنامۀ مستخرج از مدل بر فرسودگی تحصیلی3693878105610.22059/japr.2021.278531.643539FAفاطمهساعتی معصومیدانشجوی دکترای، گروه روانشناسی، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی ،سنندج ،هوشنگجدیدیاستادیار گروه روانشناسی، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی ،سنندج ، ایرانیحیییاراحمدیاستادیار گروه روانشناسی، واحد سنندج، دانشگاه آزاد اسلامی، سنندج، ایرانمریماکبریاستادیار، گروه روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد سنندج، سنندج، ایرانJournal Article20200607This study aims to develop a causal model of academic engagement based on self-regulation and academic emotion with the mediating role of academic self-handicapping. The present paper is developmental in terms of purpose and correlational in terms of data collection. The statistical population includes all female high school students in Hamadan who were studying in the academic year 2019–2020 among whom 384 people formed the statistical sample. Measurement tools include Academic Engagment Questionnaire (AEQ), Self-Regulation Questionnaire (SRQ), Academic Emotion Questionnaire (AEQ), Academic Self- Handicapping Questionnaire (ASHQ) and Academic Burnout Questionnaire (ABQ). The results of structural equations with PLS software, Spearman correlation, and analysis of covariance with SPSS software indicated that the causal model of academic engagement based on self-regulation and academic emotion had a good fit with the mediating role of academic self-handicapping. The positive and negative emotions have an effect on academic conflict and academic self-handicapping, and academic self-handicapping explained the variable of academic conflict. On the other hand, positive and negative emotions have a significant effect on academic conflict with the mediating role of self-handicapping. Self-regulation also affects academic conflict and academic self-handicapping, and self-regulation is effective on academic conflict with the mediating role of self-handicapping. Self-handicapping has a negative significant effect on academic conflict.هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل علی درگیری تحصیلی براساس خودنظمجویی و هیجانهای تحصیلی با نقش واسطهای خودناتوانسازی تحصیلی است. این تحقیق از بعد هدف توسعهای، و از منظر گردآوری اطلاعات، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعۀ آماری آن شامل تمامی دانشآموزان دختر مقطع دوم متوسطۀ شهر همدان است که در سال تحصیلی 98-1397 مشغول به تحصیل بودهاند که 384 نفر از آنان، نمونۀ آماری را تشکیل دادند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامههای درگیری تحصیلی (AEQ)، خودنظمجویی (SRQ)، هیجان تحصیلی (AEQ)، خودناتوانسازی تحصیلی (ASHQ) و فرسودگی تحصیلی (ABQ) است. نتایج حاصل از معادلات ساختاری با نرمافزار PLS، همبستگی اسپیرمن و تحلیل کوواریانس با نرمافزار SPSS نشان میدهد مدل علی درگیری تحصیلی براساس خودنظمجویی و هیجانهای تحصیلی با نقش واسطهای خودناتوانسازی تحصیلی، برازش مطلوبی دارد. هیجانهای مثبت و منفی بر درگیری تحصیلی و خودناتوانسازی تحصیلی تأثیر دارد و خودناتوانسازی تحصیلی متغیر درگیری تحصیلی را تبیین میکند. از طرفی، هیجانهای مثبت و منفی بر درگیری تحصیلی با نقش میانجی خودناتوانسازی تأثیر معنادار دارد. همچنین خودنظمجویی بر درگیری تحصیلی و خودناتوانسازی تحصیلی تأثیرگذار است و نیز خودنظمجویی بر درگیری تحصیلی با نقش میانجی خودناتوانسازی اثر میگذارد. علاوهبراین، خودناتوانسازی تأثیر منفی و معناداری بر درگیری تحصیلی دارد.